روایت نویسنده کتاب کودک مسلمان از داستان‌های مشهور

«راضیه حفیظه» نویسنده مسلمان بریتانیایی درباره این‌که چرا تصمیم گرفت نویسنده کتاب کودک شود سخن گفت.

به نقل از نشنال، زمانی که «راضیه حفیظه» در لندن بزرگ می‌شد علاقه زیادی به مطالعه داستان‌های افسانه‌ای داشت و روزها در داستان‌های سیندرلا، راپونزل و زیبای خفته غرق می‌شد. او چند سال بعد متوجه فقدان چیزی در این داستان‌ها شد؛ فقدان کسانی که شبیه او بودند.

بنابراین «راضیه» تصمیم گرفت از روش‌های مختلف برای گنجاندن میراث بنگلادشی و بخش‌هایی از جنبه‌های هویت مسلمان بودن خودش در نگارش کتاب‌های کودک استفاده کند.

کتاب کودک «رومیسا» که ماه جاری منتشر شد نتیجه ایده این نویسنده بود. این یک دستاورد بزرگ است که علاوه بر تغییر دادن نام‌ها، موقعیت‌های مکانی و ارجاع‌های فرهنگی برای متناسب‌سازی داستان‌های مشهور برای آسیای جنوبی، هدف جاه‌طلبانه‌تری را نیز به دنبال داشته است.

داستان قهرمان‌ این کتاب یعنی «رومیسا» از قلعه‌ای شبیه به قلعه داستان «راپونزل» آغاز می‌شود و به داستان دیگری برای یاری رساندن به «سیندرایلا» راه پیدا می‌کند و در نهایت به «سارای خفته» کمک می‌کند به آزادی دست ‌پیدا کند.

این مجموعه داستان‌ها بازگویی‌هایی از داستان‌های مشهوری هستند که این‌بار دخترها قهرمان زندگی خودشان هستند.

«حفیظه» بیان کرد: «در بسیاری از این داستان‌های کلاسیک وقتی نوبت به نقش زنان در جامعه می‌رسد مشکلاتی وجود دارد و من می‌خواستم چیزی بنویسم که با توجه به تجربیات خودم صحیح‌تر باشد.»

این نویسنده افزود: «با گذشت زمان من کاملا تمام چیزهایی را که از من به عنوان یک دختر انتظار می‌رفت یا از سوی جامعه برایم تصمیم گرفته شده بود احساس می‌کردم… بنابراین برایم بسیار اهمیت داشت که این کتاب شامل شخصیت‌هایی باشد که از موقعیت‌هایی که در آن‌ها احساس گرفتار شدن پیدا می‌کردند خود را رها کنند.»

 

تصویرگری این کتاب را که بر روی جلد آن «رومیسا» با شالی که از برج آویخته شده به نمایش گذاشته شده «رایدا ال تونی» بر عهده داشته است.

این نویسنده معتقد است این‌که افراد بتوانند خودشان را در شخصیت‌های داستان که پوست تیره دارند و ماجراجویی می‌کنند ببینند احساس اعتماد به نفس زیادی را به دنبال دارد.

منبع: ایسنا

مرتبط:

کتاب ‌پام؛ آرام‌بخشی برای لحظات کرونازده نوروز

مجموعه کتاب‌های «خرسی» برای کودکان

انتشار کتاب زندگی‌نامه «پل مک‌کارتنی»