روایتی از چالش‌های ورود به زندگی بزرگسالی

کتاب «ناتور دشت» نوشته دیوید سلینجر که در سال ۱۹۵۱ منتشر شده، روایتی از چالش‌های ورود به زندگی بزرگسالی ارائه می‌دهد.

کتابخوانی یکی از بهترین سرگرمی‌هاست؛ بهار و آغاز سال جدید نیز فرصت مناسبی برای آغاز کتابخوانی به حساب می‌آید. تعطیلات نوروزی و حضور در منزل فرصت بیشتری برای مطالعه کتاب را فراهم می‌سازد. با این حال انتخاب کتاب مناسب گامی مهم و اساسی برای آغاز مطالعه است. از این رو در ادامه به معرفی رمانی هیجان‌انگیز می‌پردازیم که با لحنی طنزآمیز به ضدیت با جنگ و خشونت می‌پردازد.

کتاب ناتور دشت نوشته شناخته‌شده و خواندنی جروم دیوید سلینجر است که در سال ۱۹۵۱ منتشر شده است. ناتور دشت کتابی شاخص در ادبیات آمریکا به شمار می‌رود.

بیان سلینجر در این رمان به شکلی است که در همان ابتدای کتاب شیوه روایت مشخص شده و به این ترتیب مخاطب متوجه می‌شود که کتاب و شیوه نوشتار آن چگونه است. در واقع سلینجر جسورانه چالش‌های ورود یک نوجوان به دنیای بزرگسالی را بیان می‌کند؛ به گونه‌ای که جملات ابتدایی این رمان این‌گونه بیان شده است:

اگه واقعا می‌خوای قضیه رو بشنوی، لابد اول‌چیزی که می‌خوای بدونی اینه که کجا دنیا اومده‌م و بچگیِ گَندَم چجوری بوده و پدرمادرم قبلِ دنیا اومدنم چیکار می‌کردن و از این‌جور مزخرفاتِ دیوید کاپرفیلدی؛ ولی من اصلا حال‌وحوصله‌ی تعریف کردنِ این‌چیزا رو ندارم. اولا که این حرفا کِسِلم می‌کنه، ثانیا هم اگه یه چیزِ به کُل خصوصی از پدرمادرم تعریف کنم جفت‌شون خونرَوِشِ دوقبضه می‌گیرن. هردودشون سرِ این چیزا حسابی حساسن، مخصوصا پدرم. هردوشون آدمای خوبی‌ان – منظوری ندارم – ولی عینِ چی حساسن. تازه اصلا قرار نیست کلّ سرگذشتِ نکبتیم یا همه‌چیزی رو برات تعریف کنم. فقط قصه‌ی اتفاقای گُهی رو واسه‌ت تعریف می‌کنم که دوروبَرِ کریسمسِ پارسال، قبلِ این‌که حسابی پیرم درآد، سرم اومد و مجبور شدم بیان این‌جا بی‌خیال طی کنم.

شخصیت اصلی رمان نوجوانی ۱۷ ساله‌ است که قصد دارد چند روز از زندگی مزخرفش در کریسمس پارسال را برای روانکاو خود تعریف کند. رمان بر اساس ماجراهایی که در سه روز برای هولدن کالفیلد این نوجوان ۱۷ ساله اتفاق افتاده، نوشته شده است.

ماجرای هولدن از مدرسه‌ای آغاز می‌شود که به تازگی از مدرسه اخراج شده است؛ در حالی که خانواده‌اش از این اتفاق خبر ندارند و می‌خواهد تا زمانی که نامه مدیر مدرسه به دست پدر و مادرش می‌رسد، آزاد باشد و حتی به فرار از خانه هم فکر می‌کند.

او تا کنون چندین بار اخراج از مدرسه را تجربه کرده اما این دفعه شرایط متفاوت است. در واقع داستان اصلی کتاب از آنجایی آغاز می‌شود که هولدن با هم‌اتاقیش درگیر می‌شود و خروج هولدن از خوابگاه و وارد شدن او به دنیای بیرون و روبه‌رو شدن او با مردم جامعه و همچنین وانمود کردن هولدن به اینکه آدم بالغی است، نماد انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی است.

در این شرایط هولدن احساسات جدیدی مانند تنهایی را تجربه می‌کند. او احساس می‌کند با دنیای بیرون بیگانه است و همچنین به شدت احساس می‌کند که همه‌ چیز او را افسرده می‌کند. در این شرایط او از همه چیز و همه کس به جز بچه‌هاب کوچک، شاکی است. به همین دلیل رابطه نزدیک و صمیمی با خواهر کوچک خود، فیبی دارد. فیبی نقش بسیار مهمی در داستان دارد و اگر به خاطر او نبود، هولدن به سمت سرنوشتی متفاوت حرکت می‌کرد.

عنوان کتاب از چیزی آمده است که هولدن دوست دارد انجام دهد. او نمی‌خواهد دانشمند شود، نمی‌خواهد مثل پدرش وکیل شود، معلم شود و یا هرچیز دیگری که از نظر آدم بزرگ‌ها یک شغل خوب و آینده‌دار محسوب می‌شود؛ او می‌خواهد ناتور دشت شود.

در بخش دیگری از این کتاب آمده است:

همه‌ش مجسم می‌کنم چَن‌تا بچه‌ کوچیک دارن تو یه دشتِ بزرگ بازی می‌کنن. هزارهزار بچه‌ی کوچیک؛ و هیشکی هم اون‌جا نیس، منظورم آدم‌بزرگه، غیر من. منم لبه یه پرتگاهِ خطرناک وایستاده‌م و باید هر کسی رو که می‌آد طرفِ پرتگاه بگیرم – یعنی اگه یکی داره می‌دوئه و نمی‌دونه داره کجا می‌ره من یه‌دفه پیدام می‌شه و می‌گیرمش. تمامِ روز کارم همینه. ناتورِ دشتم.

نه نوشته شد. اما بعدها با توجه به محتوا و ویژگی‌های شخصیتی نوجوانی که در داستان کتاب ناطور دشت حضور داشت، این کتاب مورد توجه نوجوانان بسیار زیادی نیز قرار گرفت. در این مطلب به داستان این کتاب، ترجمه‌ها و مترجم‌های آن و نقدهای صورت گرفته شده بر کتاب ناتور دشت پرداخته‌ایم.

منبع: ایسنا

مرتبط:

معرفی کتاب چارلی و کارخانه‌ی شکلات‌سازی