معرفی کتاب خاطره های خواندنی (من سوزن قورت دادم)
من سوزن قورت دادم. نترسید ماجرای سوزن قورت دادن هم با بلعیدن یک عالمه پنبه ختم به خیر میشود.
این مجموعه داستان، برای آشنایی بیشتر خواننده با شیوههای مختلف روایت خاطرات است و نویسنده به خوبی توانسته در قالب داستان این خاطرات را خواندنی و جذاب کند.
خاطرات بخشی از زندگی ماست. بخواهیم یا نخواهیم تلخی و شیرینیاش همراهمان است. بارها در جمعهای مختلف شنونده یا گوینده خاطرات هستیم. هر چند این مجموعه با هدف آموزش خاطرهنویسی نوشته شده است، اما خاطرات کاملا بار داستانی پیدا کردهاند.
در این کتاب، همانطور که خاطرات توی ذهن ما دور و بر موضوعات مختلف میچرخد، داستانها با تم و موضوعات مختلف گردآوری شده اند. برخی از آنها خاطرات خود نویسنده است، پس حس و حال طبیعیتر و جزئیات دقیقتر دارد یا شاید خاطراتی که خیلی خوب به داستان تبدیل شده.
برخی شنیدهها و حکایتهاست که در حد همان خاطره مانده است. نویسندهی این کتاب در هر داستان سراغ شخصیت متفاوتی میرود تا ما هم همراهش شویم و یادمان باشد این خاطرات میتواند مال هر کسی باشد.
«تنبلخانه»، «سوپ ماهی»، «دردسرهای دوقلو بودن»، «ماهی آب پز و آب کرفس»، «من در چاه افتادم»، «من و دیوید بکهام»، «من سوزن قورت دادم»، «تیزهوش»، «شاه بزبزک»، «سوپرمن»، «فرار از مدرسه، سکسکه»، «ما در دریا گم شدیم»، «من یک کرگدنم»، «خرمالو»، «او بزرگتر از من بود»، «هشتسالگی»، «مصائب سینما» عنوانهای برخی از این داستانها است. در داستان «تنبلخانه» میخوانیم: «خانه ما خانه نیست؛ تنبلخانه شاهعباسی است. من و برادرم هم همان دو تنبل معروف تنبلخانهایم که هم در مدرسه درسمان خوب نیست، هم در خانه حوصله نداریم کارهایمان را انجام دهیم».
خواندن این سری کتابها به مخاطب اهل ذوق کمک میکند که چطور بنویسد وکدام ایدهها قابل پردازشاند.
نام نویسنده: فریبا خانی
ناشر: پیدایش
تصویرسازی: نگین احتسابیان
گروه سنی: ۱۲ سال به بالا, گروه سنی د, کتاب ۱۰ – ۱۲ سال, کتاب ۱۳ سال به بالا
مقدمه کتاب من سوزن قورت دادم:
خیلی وقتها وقتی کنار هم هستیم، خاطرهای از کودکی و نوجوانی تعریف میکنیم. خاطرههای تلخ و شیرینی که هیچوقت از خاطرمان پاک نمیشوند و همیشه گوشهی ذهنمان سنجاق شدهاند. خاطرههای کالی که دستنخورده و ساده و بیپیرایه هستند. شاید بعضی از من خُرده بگیرند که چرا خاطرهها را به شکل داستان نیاوردم. میخواستم خاطره، خاطره باشد. ساده و واقعی عین خودش. فکر کنم داستان کمی حیله و حقّه دارد، بازی دارد، اما خاطرهها داستانهای کالی هستند که سادهاند و راحتند. بیشتر این خاطرهها، قبلاً در نشریههای مختلف و بیشتر در نشریهی دوچرخه که سالهاست در آن مشغول به کارم، چاپ شدهاند. به هر حال هنوز هم از شنیدن خاطرههای کودکی و نوجوانی سیر نمیشوم. این کتاب تقدیم به همهی کودکی و نوجوانی…
گزیده ای از کتاب من سوزن قورت دادم:
مرتبط: