نکتههای طلایی تغذیه کودکان – ( قسمت اول)
در برخی خانوادهها با پرخوری و در برخی خانوادهها با کمخوری کودکان رو به رو هستیم. به همین دلیل بسیاری از والدین برای لاغر کردن کودکان و بسیاری دیگر برای چاق کردن یا رفع قد کوتاهی کودکان به پزشک مراجعه میکنند. معضل بسیاری از کودکان که به عوارض فراوانی مبتلا میشوند، در تغذیه نامناسب است. در این رابطه، سراغ دکتر ناصر کلانتری؛ متخصص سلامت کودکان، استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی رفتیم و ایشان در خصوص تغذیه کودکان راهنماییهایی را به والدین ارائه نمودند.
رفتار با کودک بد غذا
همانطور که اجبار برای نخوردن یک ماده غذایی صلاح نیست، اجبار برای خوردنش هم صلاح نیست. فرض کنید در یك اتاقی هستیم و درهای متعددی باز است و اختیار خروج از هر كدام را كودك ما دارد، یک در قرمهسبزی مادر، یک در کلوچه، یک در کیک، یک در آبمیوه، یک در بستنی، یک در شکلات، یک در انواع ساندویچ و … است. تصور کنید همه این درها باز است و کودک هر وقت گرسنه شود، میخواهد از یکی از این درها خارج شود. معنای خروج، مصداق مصرف کردن است. بعد مادر به کودک میگوید همه این درها را رها کن و از در قرمهسبزی دستپخت من عبور کن. مادر میخواهد زور کند، زور هم نکند میگوید کودک این غذا را نمیخورد. مادرهای عزیز باید درهای دیگر را ببندند تا كودك زمانی كه گرسنه میشود، فقط یك در كه همان غذای دستپخت مادر است را نوشجان كند و چارهای هم غیر از آن ندارد! این همان مصداق دموکراسی هدایت شده است. کودک را زور نمیکنیم فلان غذا را بخورد، هر وقت خواست، بخورد، اما فقط قرمهسبزی وجود دارد. این ایجاد رفتار غذایی درست است. دلیلی ندارد که بقیه درها باز بماند. بهصورت طبیعی زمانی که به کودک فرنی دادید و آن را پر از شیرینی کردید، این کودک دیگر شیرینیخور است و الان که ۶ ساله شده، اصرار دارید قرمهسبزی با لیمو عمانی را بخورد، اما نمیخورد و دائم میخواهد از درهای دیگر برود و آنگاه نیروی کنترل و هدایت را نداریم، زیرا درهای دیگری وجود دارد و كودك قبلا گرسنگی خود را با مصرف آن همه تنقلات برطرف كرده است.
روش تغذیه کودکان چاق و کودکان لاغر
رفتار مادر بر اساس وزن خودش زیاد دیده میشود. مثلاً مادری که چاق است، اگر کودکش به انداره کافی هم خورده باشد، ولی فکر میکند به اندازه کافی نخورده و دائم میگوید کودک من کم میخورد، چون در مقایسه با خودش میبیند. خودش یک دیس برنج با کلی خورشت میخورد تا آخرش هم میخورد، اما کودکش ۱۰ قاشق برنج با چند تکه مرغ خورده و کامل هم خورده، ولی مادر با خودش قیاس میکند و میگوید کودکم نمیخورد که اغلب این کودکان بسیار خوشوزن و به عبارت دیگر حتی چاق هستند. زمانی که مادر این کودک را نزد پزشک میآورد تا قد و وزنش را بگیرد، مثلاً وزن بالای صدك ۹۰ است و اصلاً مشکل وزن ندارد، اما چون مادر با خودش قیاس میکند، دائم میگوید کم میخورد یا کاهش وزن دارد.
عکس این مورد هم صادق است. مادر لاغر است و کم غذا میخورد و کودکش چیزی نمیخورد، اما زمانی که از مادر میپرسیم کودک غذا میخورد یا نه، میگوید خوب غذا میخورد، چون با خودش قیاس میکند و به همین دلیل کودکان اینها لاغر هستند. سؤال ما این است که چرا مادر یا پدر کودک را بدون نظر خودش محک نمی زند؟ همه ما ثقل زمین هستیم و مادر رفتار کودکش را با خودش قیاس میکند، ولی اینکه مادرهای لاغر زور میکنند که کودکشان غذا بخورد یا مادر چاق زور میکند که کودک غذا نخورد، اگر هم وجود داشته باشد، رفتاری کاملاً غلط است، چون زور در تغذیه کودکان در هر مدلی غلط است.
اینکه کودک چاق است و مادر میگوید غذا کم به او بدهیم تا چاقتر نشود، یا کودک لاغر است و به زور میخواهد به او غذا بدهد، هردو غلط است و اصلاً مورد تأیید نیست. باید رفتارهای مناسب برای کودک ایجاد کنیم. بدین معنا که برای کودکان چاق، رفتارهای خاصی داریم. باید در دادن تمام خوراكیهایی که عمدتا حاوی انرژی هستند، دقت کنیم. بعضی از خوردنیها انرژی كمتر و برخی دیگر فقط حاوی انرژی هستند، یعنی چیزی غیر از کالری ندارند. انواع کیک، کلوچه، شکلات، آبمیوههای پاکتی، نوشابههای شیرین، فستفودها و مواردی از این دست، اغلب انرژیشان بالا است. عمده اینها پر از روغن یا شکر هستند و یک مقدار نمک و طعم دهنده هم دارند که مزهاش را بهتر کند. وقتی به والدین میگوییم اینها را از زندگی کودک خارج کنید، برای این است که هیچ آثار سوئی برای تغذیه کودکان ندارد، یعنی اگر کودک کیک نخورد، قدش دچار عارضه نمیشود، اما اگر گوشت نخورد، قدش دچار عارضه میشود. پس اول این غذاها را از برنامه غذایی کودک خارج کنید یا بهتر بگوییم کلاً از زندگیمان بیرون کنیم. مورد دوم مصرف میوه و سبزیجات را در کودک بیشتر کنیم، یعنی قبل از غذای اصلی این میانوعدهها را به کودک میدهیم. در کودکان چاق، وقتی غذا میخورد، روی آن میوه ندهید و نیم ساعت به وعده غذاییاش مانده، یک کاسه پر سالاد میوه بدهید، سس هم نباید بخورد. خوراکیهایی که شکر و روغن دارد، باید کنار برود. انواع سسها مثل سس سفید و مایونز برای این كودكان مانند سم است. سس برای کودک باید دستساز باشد و ماست کمچرب را با آبلیمو یا آبغوره مخلوط کنیم، روغن زیتون هم میشود به آن اضافه کرد و این سس برای سالاد کودک است. اگر کودک ۶-۷ ساله چاق است، میوه و سبزی را به اندازه بسیار، نیم ساعت به غذا مانده، در وعده غذایی کودک میگذاریم و تا نخورده هم برایش غذای اصلی را نمیآوریم.
نقش والدین در تغذیه کودکان
والدین در تغذیه کودکان ۴ نقش اساسی دارند؛ اول اینکه والدین برای کودک غذای مناسب سنش را تهیه کنند که قطعاً آن غذا پیتزا نیست، شکلات نیست و از این خوراكیهایی که فقط چربیهای اشباع، انواع ادویهجات و طعمدهندهها و كربوهیدراتهای ساده مثل قند و شكر هستند، فایدهای هم ندارند و در آینده تمام کودکان را دچار چاقی، دیابت، انواع بیماریهای مزمن مرتبط با تغذیه و حتی سرطان میکنند هم نیست. والدین باید غذای مناسب که ۵ گروه غذایی اصلی انسان را شامل میشود، تهیه کنند. دوم اینکه زمانبندی غذایی داشته باشند. کودک باید در ساعتهای معین نظم غذایی داشته باشد، یعنی ۵ وعده غذایی و در ساعتهای معین شده برای كودك آماده كنند، اینكه امروز ۱۲ ناهار بیاوریم و فردا ۲ بعد از ظهر این صحیح نیست. نقش اساسی سوم این است كه خودشان هم الگوی مناسبی برای تغذیه كودك باشند. والدین باید ابتدا خودشان غذا را درست بخورند. پدری که عدسها را از عدس پلو جدا میکند، کودکش هم همین کار را خواهد کرد. مادری که شیر نمیخورد، چرا فکر میکند کودکش باید شیر بخورد؟ مگر کودک در خانه همسایه بزرگ میشود که از مادر آن خانه تبعیت کند؟ پس والدین باید الگوی مناسب داشته باشند. و بالاخره نقش ۴ اینکه زمان غذا خوردن را زمان آرامش، صلح، دوستی و عشق بگذارند. هنگام غذا خوردن نباید مشغول مرافعه و دعوا و کلنجار رفتن با همدیگر باشند. والدین باید کودک را تشویق کنند به خوب غذا خوردن. پس تهیه غذای مناسب بر عهده والدین است نه بر عهده کودک خردسال، وقتی کودک را با خود به مارکت میبریم، اولین وظیفه خودمان یعنی تهیه غذای مناسب را بههم میزنیم و در ثانی، آینده کودک را خراب کردهایم، زیرا بود و نبودمان برای کودک یکسان است.
این روش را میتوانیم تا مرحله بعدی که تثبیت چشایی یعنی دوره نوجوانی است، ادامه دهیم. عادتهایی که در دوره نوجوانی و جوانی در عادات غذایی و حتی در رفتارها به آنها میرسیم، برای همیشه میمانند. کشیدن یا نکشیدن سیگار، خوردن یا نخوردن نوشابه یا هر چیزی که در دوره نوجوانی ایجاد میشود، برای همه عمرمان میماند. كمتر کسی را پیدا میکنیم که در نوجوانی سیگار کشیده و بعد توانسته باشد سیگار را ترک کند. تقریباً بسیار نایاب است کسی که ۳۰ سال سیگار کشیده و بتواند ترک کند یا کسی که ۳۰ سال قبل نوشابه خوردن را شروع کرده و بتواند ترک کند. بسیاری از رفتارها و عادتها که در نوجوانی و جوانی شکل میگیرند، برای همیشه تثبیت میشود. شورخوری یا شیرینخوری یک فرد از دوران شیرخواری و كودكی شروع و در نوجوانی تثبیت شده است. به عبارت بهتر، چشایی از دوران جنینی شروع میشود، در دوره شیردهی ادامه پیدا میکند، در موقع خوردن غذای تکمیلی، گام اول تثبیت و مدرسه گام دوم تثبیت چشایی و نوجوانی گام نهایی تثبیت چشایی یا همان ترجیحات غذایی است، البته هر یک از این موارد میتوانند با مرحله قبلی ۱۸۰ درجه فرق کنند و بستگی به این دارد که فرد در چه شرایطی قرار گرفته باشد. اگر یک نوجوان با افراد بدغذا و بدخور همدم شده باشد، دچار رفتارهای غلط غذایی شده و اگر در نوجوانی با آدمهای بانزاکت و عاقل در مورد غذا در ارتباط باشد، عادتهای خوب را میگیرد، البته در نوجوانی میتوانیم عادتهای غذایی دوران جنینی یا کودکی را اصلاح کنیم یا تغییر بدهیم و این امکان کاملاً وجود دارد، زیرا مرحله نهایی است.
دکتر ناصر کلانتری : متخصص کودکان- استاد دانشگاه
تنظیم: کورش شرفشاهی
مرتبط: