اردوی یک روزه پیشاهنگی – رصد خانه ابوريحان بيروني و باغ ارم – ۹۸/۶/۱۵

گزارش و عکسهای تهیه شده توسط پیشاهنگان   گزارش و عکسهای تهیه شده توسط مربی

   

 

 

گزارش اردوی پیشاهنگی
 

اردوي امروز ما ساعت ٨:٠٥ دقيقه از خانه جهانگردي آغاز شد. ابتدا پيشاهنگان و سپس فرشتگان در يك صف منظم پياده روي را آغاز كردند. مقصد اولمان كوي رصد خانه ابوريحان بيروني بود. در اين مسير از سربالايي و سراشيبي هايي عبور كرديم تا به نزديكي رصد خانه رسيديم. اردوگاه را برپا كرده و مشغول خوردن صبحانه كه خامه و مرباي خوشمزه اي بود شديم.
آقاي قاجار چايي بسيار خوشمزه اي آماده كرده بودند كه بعد ازیک پياده روي نسبتا کوتاهی، در آرامش كوه بسيار لذت بخش بود.
بار ديگر همه ي پيشاهنگان به صف شدند و شروع به حركت كردند تا به مكان مناسبي براي آموزش و بازي برسيم. در راه فرياد شادي خوانديم.
در منطقه ي دانشگاه شيراز زيرانداز هاي خود را پهن كرديم؛ ابتدا فاطمه آذری توضیحاتی در ارتباط با رصد خانه ابوریحان بیرونی دادند و همه پیشاهنگان نت برداری کردند، سپس محمد حسن و راحله به پیشاهنگان وفرشته ها آموزش گره دادند. در اين حين ٢ نگهبان به ما نزدیک شدند و از ما خواستند؛ به دليل بازديد شهردار از آن منطقه وسايل خود را جمع كنيم و از منطقه خارج شويم.
در حال جمع كردن بوديم كه آقاي شهردار و معاون دانشگاه به سمت ما آمده اند.
آقاي شهردار به دليل آشنا بودن با پيشاهنگي از ما استقبال كرد حتي يك عكس يادگاري هم با پيشاهنگان گرفت.
و بعد از رفتن ایشان در همان منطقه به آموزش ها یمان ادامه داديم.
سر رسد محترم آموزش بسيار جالبي در خصوص ساخت برانكارد با چوب و پتو در شرايطي كه برانكارد در دسترسمان نباشدرا دادند.
براي شادي پيشاهنگان و رفع خستگي، بازي دستمال را شروع كرديم كه اين بازي در بين بعضي از پيشاهنگان تبديل به جنگ تن به تن شده بود و هيچكدام نميباختند.
بعد از بازي ميان وعده ي ميوه ي ( سیب ) خود را صرف كرديم. سپس از كوي دانشگاه شيراز به سمت باغ ارم حرکت كرديم
در بين راه به دليل خستگي پيشاهنگان توقف هاي كوتاهي داشتيم ولي اين خستگي ها از شيطنت هایشان کم نمی کرد!
بک اتفاق جالبی که در خيابان ارم افتاد برخورد بايكي از پيشاهنگان قديمي بود که با ديدن گروه به وجد آمده و به سمت جناب قاجار رفته و خود را معرفی کرد و زمان اندکی را با تجديد خاطره سپری كردیم .
برای صرف ناهار در پارك جنب پل باغ صفا توقف كرديم و تا رسيدن ناهار همگي بازي كي كجا چه وقت را انجام داده و بسيار خنديديم.
ناهار سالاد الويه بسیار خوشمزه اي بود كه خانم ضرابيان براي ما تدارك ديده بودند و در کنار فرشتگان این سالاد الویه لذیذ بسیار چسبید.
مقصد بعديمان باغ ارم بود.
تمامي پيشاهنگان و فرشتگان سوار ماشين خانم ضرابيان شدند و به باغ ارم رفتند.
در باغ ارم سر رسد اطلاعاتی در ارتباط با تاریخچه ی باغ ارم ، گیاهان و درختان این باغ به ما دادند که بسیار مفید و آموزنده بود.
گردشی در کل باغ داشتیم و سپس آموزش های خود را در آنجا ادامه دادیم.
محمد حسن دو گره دیگر به پیشاهنگان آموزش داد و جناب قاجار نیز آموزش کمک های اولیه در خصوص شیوه ی حمل مجروح دادند که برای پیشاهنگان بسیار جالب بود.
توریست هایی که در باغ بودند با دیدن گروه پیشاهنگان لبخند میزدند و عده ای از آن ها به پیشاهنگان سلام پیشاهنگی می دادند، این موضوع پیشاهنگان را سر ذوق آورده بود.
در ساعت ۱۶ طبق روال همیشگی و با غرزدن های پیشاهنگان عزیز گزارش نویسی خود را شروع کردیم.
مادر یکی از پیشاهنگان که راهنمای تور بودند در پایان اردو به ما پیوست و اطلاعات جالبی درباره باغ ارم و درخت معروف سرو به ما دادند و در پایان با پیشاهنگان عکس یادگاری گرفتند.
آخرین اردوی تابستان به اتمام رسید.
به امید شروع اردوهای فصل پاییز با انرژی بیشتر…

گزارش از: نیلوفر زمانی

 

 

آخرین اردوی تابستان در این روز شروع شد و من دومین نفر در مکان حاظر شدم.
پس از اینکه همه آماده شدند به سمت کوه رصدخانه در چمران راه افتادیم و من تنها سرجوخه پیشاهنگان بودم. پس از رسیدن به نزدیک رصدخانه زیراندازها را پهن کردیم و برفراز شهر شیراز خامه و مربا میل کردیم. سپس ظرف ها را شستیم و به طرف محوطه دانشگاه شیراز به راه افتادیم. در زیر درختان کاج زیراندازها را پهن کردیم و کلاس منطقه شناسی توسط فاطمه آذری ارائه شد. سپس من و راحله در حال برگزاری کلاس گره زنی بودیم که یک نگهبان به ما دستور داد که سریعاً محوطه را تخلیه کنیم . اما پس از آمدن شهردار و آشنا شدن با این نهاد بین المللی و محبوب، دوباره زیراندازها را پهن کردیم و نشستیم. حتی جناب شهردار با ما عکس انداختند که در پیج شهرداری گذاشته شود. سپس طریقه درست کردن برانکارد توسط آقای قاجار آموزش داده شد و دوباره من و راحله مشغول به ادامه برگزاری کلاس گره زنی شدیم.
بعد از آن بچه ها به بازی دستمال گردن پرداختند. اندکی بعد به سمت ورودی دانشگاه شیراز راه افتادیم و تا فلکه ستاد پیاده روی کردیم که بسیاری از پیشاهنگان و فرشتگان خسته شدند و شروع به غر زدن کردند. سپس در آن جا بازی کی، کی ، کجا را انجام دادیم و سپس الویه که دستپخت خانم ضرابیان بود را میل کردیم.
این اردو حس یک مدیر را داشتم و بسیار در هدایت بچه ها موفق بودم. سپس تمام پیشاهنگان و فرشته ها با ماشین خانم ضرابیان به باغ ارم منتقل شدند و اندکی بعد من به همراه خانم زمانی و کوله های بچه ها، به آن جا رفتیم.
در باغ گردش کردیم و بچه ها با آب یخ خستگیشان را به در کردند. سپس گره تنظیم و ادامه کلاس هلال احمر و حمل مجروح زیر درختان سرو شیرازی آموزش داده شد. پیشاهنگی نهادی بین المللی است که می تواند نسل آینده را متحول سازد و با آموزش های مختلف انسان هایی توانمند تربیت کند.
گزارش از محمدحسن شهپری

 

 

   صبح روز جمعه مورخ ۱۵/۰۶/۹۸ از خانه جهانگردی پیاده به سوی رصدخانه حرکت کردیم. بعد از پیاده روی های زیاد و خواندن فریاد شادی به محل مورد نظر رسیدیم. اردوگاه را برپا کردیم و پس از کمی استراحت به خوردن صبحانه که خامه با مربای هویج و آلبالو بود پرداختیم. سپس اردوگاه را جمع کرده و به طرف مجتمع دانشگاه شیراز به پیاده روی ادامه دادیم. بعد از پهن کردن زیراندازها توسط راحله برمشوری و محمد حسن شهپری به آموزش گره ها پرداختیم و در این حال به بازی دستمال گردن پرداختیم، سپس میان وعده سیب میل کردیم. دوباره به یک پیاده روی بسیار طولانی به سمت باغ ارم پرداختیم. در یک پارک در خیابان باغ صفا شروع به بازی کی،کی ، کجا کردیم ، بسیار چیزهای طنزی نوشتند و کلی خندیدیم. بعد از کمی استراحت خانم ضرابیان برای صرف ناهار به ما ملحق شدند. برای ناهار یک الویه بسیار خوشمزه به دستپخت خانم ضرابیان خوردیم و در همین حال خانم ضرابیان یک کار نیک انجام دادند که این کار من را بسیار مجذوب کرد. بعد از خوردن ناهار بسیار خوشمزه همگی سوار ماشین خانم ضرابیان شدیم ( فرشتگان پشت ماشین و پیشاهنگان داخل ماشین)، به ما فرشتگان که خیلی کیف داد. در راه فریاد شادی خواندیم و با آقای قاجار شوخی کردیم و خندیدیم تا اینکه رسیدیم به باغ ارم. پیاده شدیم داخل شدیم و دوباره به پیاده روی طولانی در باغ ارم پرداختیم. بعد از پیدا کردن مکان مناسب نشستیم و آقای قاجار ، محمد حسن شهپری ، سینا و سارینا نورائی آماده شدند برای آموزش کمک های اولیه که بسیار مفید بود. در حال حاظر به نوشتن گزارش پرداختیم. این اردو هم بسیار خوب بود.

گزارش از: درسا کاوه