لبخند برای دوربین: عوارض روانی شهرت کودک
شهرت نیاز به عملکرد در سطح بزرگسالان دارد در حالی که قشر جلوی مغز ، مسئول تنظیم عاطفی و کنترل ضربه ، هنوز در حال توسعه است. این یک طوفان عالی برای اختلال در تنظیم عاطفی ، هویت شکستگی و زخم های دلبستگی عمیق ایجاد می کند.
مرزهای تاری ، عدم تعادل قدرت ، ساعات طولانی کار و محیط های تحت سلطه بزرگسالان ، کودکان را در معرض سوء استفاده عاطفی ، جسمی و جنسی قرار می دهد. عناصر اساسی توسعه سالم ، مانند بازی ، ارتباط با همسالان و آزادی در کاوش ، با تشویق ها ، چراغ های روشن و حالت ثابت در معرض نمایش جایگزین می شوند.
بازیگر کودک بودن این است که تحت نظارت قرار گیرد ، با تماشای میلیون ها چشم ، اما هیچ کس واقعاً شما را نمی بیند. مرزها نادیده گرفته می شوند ، نیازها اغلب نادیده گرفته می شوند. شهرت به رسمیت شناختن ، تشویق و نسخه توخالی موفقیت ارائه می دهد. اما تغذیه ای را ارائه نمی دهد. این آتی را ارائه نمی دهد.
این کودکان غالباً در بزرگسالانی رشد می کنند که دارای اعتقادات رمزگذاری شده عمیق هستند: این عشق مشروط است ، که اصالت خطرناک است ، که خود واقعی آنها یک شکست است ، که زندگی آنها یک سری مذاکرات عمومی است.
همانطور که ریور ققنوس ، که در ۲۳ سالگی در اثر مصرف بیش از حد درگذشت ، یک بار گفت: “من هرگز کودکی نداشتم. وقتی بچه های دیگر بازی می کردند اجرا می کردم.”
برد رنفرو ، که غالباً به نام رودخانه بعدی ققنوس خوانده می شد ، توسط ۱۱ نفر مشهور بود و توسط ۲۵ نفر نیز در اثر مصرف بیش از حد بود. او یک بار گفت: “من فیلم هایی را برای ارزش هنری آنها انتخاب می کنم. من به یک عمارت یا جگوار احتیاج ندارم. وقتی این زمین را ترک می کنم ، هیچ پولی را با خودم نمی گیرم. تمام آنچه را که پشت سر می گذارم ، هنر من خواهد بود.”
این یک جمله عاقلانه و در حال حرکت است ، اما چنین دیدگاه بالغ در آن سن از نظر توسعه طبیعی نیست. این با یک کودکی که در اولویت اولویت بندی حرفه ای برای رشد و کشف خود قرار دارد صحبت می کند.
میشل تراکتنبرگ ، که در آن بازی کرد Buffy The Vampire Slayer، بعداً فاش کرد که یک قانون سختگیرانه در مورد مردان بزرگسالی ممنوع است که تنها با او باشند. مرز نادر و گفتن ، چیزی که نشان می دهد دنیای ستارگی کودک اغلب ناامن است. بنابراین بسیاری دیگر هرگز از این نوع محافظت برخوردار نبودند.
او در ۳۹ سالگی در اثر نارسایی کبد درگذشت. صرف نظر از علت ، عوارض تجمعی استرس ، شهرت و زندگی صرف شده در انجام آن ، عوارض جسمی روشنی به همراه دارد. برای بسیاری از بازیگران کودک ، این آسیب ها مدتها قبل از اینکه کسی علائم را ببیند ، شروع می شود. فشار به فرسایش آهسته سلامت ، هویت ، ثبات تبدیل می شود.
وقتی عشق با فیلمنامه همراه است
نظریه دلبستگی به ما می گوید که کودکان از طریق عشق بی قید و شرط و پاسخ های متصدی یک مراقب ، احساس خود را از خود تشکیل می دهند. اما چه اتفاقی می افتد که خط بین محبت و تشویق تار شود؟
Macaulay Culkin پس از آن مشهورترین کودک روی کره زمین شد خانه تنهابشر اما با شهرت چالش هایی پیش آمد که هیچ کودکی نباید با آن روبرو شود: بهره برداری مالی ، نبردهای قانونی و بیگانگی والدینش. به عنوان یک نوجوان ، او از کانون توجه خارج شد و از دنیایی که قبلاً خیلی از او گرفته بود ، عقب نشینی کرد.
مجروح شدن دلبستگی ، به ویژه هنگامی که متریک عشق به دلیل بازاریابی اشتباه است ، می تواند احساس فرزندآوری کودک را ویران کند. هنگامی که مراقبان متناقض ، استثمار ، خصمانه یا از نظر عاطفی در دسترس نیستند ، کودکان این عقیده را که باید عشق را بدست آورند درونی می کنند و سپس دائماً برای حفظ آن کار می کنند. تأیید ، براساس رفتار ، ظاهر یا چند نقش زمین ، مشروط می شود.
خاطرات جنت مک کوردی ، با عنوان خوشحالم که مادرم درگذشت، جهان را به هم زد ، اما محتوای آن وتر شد. داستان او به نسلی از مجریان کودک که نه در بین همسالان بلکه بزرگسالان مطرح شده بود ، با انتظاراتی که بیشتر افراد بالغ را خرد می کند ، سنگین شد.
او نوشت: “من هیچ استقلال نداشتم. همه چیز در مورد خوشایند مادرم بود.”
در دهه ۹۰ ، خانه کامل به یک اصلی فرهنگی تبدیل شد ، اما در پشت سرپایی “شما آن را پیدا کردید ، شخص” ، دوقلوهای اولسن فقط ۹ ماه سن داشتند ، قبل از اینکه بتوانند راه بروند یا رضایت دهند. هویت آنها بین دو نوزاد که یک شخصیت را بازی می کردند تقسیم شد. زیبا روی صفحه گیج کننده در واقعیت.
جودی شیرین ، که خواهر بزرگتر خود استفانی را بازی می کرد ، بعداً در مورد مبارزات خودش با اعتیاد صحبت کرد.
او در خاطرات خود اعتراف کرد: “من نمی دانستم که بدون شخصیت هستم.”
این داستانها به ما یادآوری می کنند که شهرت ممکن است دید را ارائه دهد ، اما این تضمین نمی کند. و هرگز جایگزین نوع عشق بی قید و شرط که کودک برای رشد خود نیاز دارد ، جایگزین نمی شود.
در پشت هر بدبختی کودک در معرض نمایش است که نیازهای برآورده نشده دارد. کودک به یک کالا تبدیل می شود که هنگام لبخند زدن جشن گرفته می شود و دوباره غمگین می شود.
مراحل توسعه روانشناختی اریک اریکسون اهمیت سالهای اولیه در شکل گیری هویت و استقلال را برجسته می کند. اما برای بازیگران کودک ، این روند اغلب ربوده می شود. برنامه های آنها بسته بندی شده است. خطوط آنها تغذیه می شود. ظاهر آنها سرپرست است. احساسات آنها نادیده گرفته می شود. نیازهای آنها ، سرکوب شده است.
نظریه دلبستگی بر اهمیت روابط ایمن و ضمیمه شده در توسعه اولیه تأکید دارد. برای بازیگران کودک ، این اوراق قرضه اغلب با سردرگمی نقش پیچیده است. هنگامی که مراقبان به عنوان مدیران دو برابر می شوند یا از کار کودک سود می برند ، نتیجه اغلب کنترل می شود ، نه اتصال.
“او واقعاً ما را ندید. او فرصت را دید.” – Kieran Culkin بر روی پدرش
این سردرگمی نقش ها می تواند به الگوهای دلبستگی ناامن ، مشکل در اعتماد و چالش در تنظیم احساسات یا حفظ روابط سالم بزرگسالان منجر شود.
بازپس گیری از خود: واقعاً شفابخشی از شهرت کودکی واقعاً طول می کشد
بزرگ شدن در کانون توجه میلیون ها نفر دیده می شود ، اما واقعاً توسط کسی دیده نمی شود. ستارگان کودک غالباً با این عقیده که اصالت خطرناک است ، بزرگسالان می شوند. این خودشان یک شکست هستند. آنها در حالت Survival زندگی می کنند ، بیش از حد به نحوه درک دیگران ، بدون طرح داخلی برای ایمنی یا شادی توجه می کنند.
اما بهبودی امکان پذیر است.
ماکائولی کالکین با توجه به شرایط خودش به کانون توجه خود بازگشت و اکنون پدر است. Kieran Culkin ، همچنین یک پدر ، زمین های عاطفی پیچیده را در نقش هایی که او انتخاب می کند ، کانال می کند و آشکارا در مورد آسیب های انجام شده صحبت می کند. جنت مک کوردی در حال نوشتن داستان خودش است ، به معنای واقعی کلمه و غیرقانونی. اینها فقط بازگشت نیستند. آنها احیا هستند.
شفابخشی از شهرت دوران کودکی اغلب به معنای غم و اندوه کودکی است که نوشته شده ، شلیک ، فروخته شده و مصرف می شود. خاطرات جنت مک کوردی ، با صدای جنجال زدن ، آینه های ساکت تر و رایج تر بسیاری از بچه ها که در زیر چراغ های صحنه بزرگ شده اند.
اصلاحات واقعی چگونه به نظر می رسد
+مقررات سختگیرانه تر صنعت در ساعات کاری ، دسترسی به آموزش و نظارت بر مجموعه.
+پشتیبانی روانشناختی اجباری ، از جمله بازی درمانی ، ارزیابی های آگاهانه تروما و دسترسی به درمان.
+آموزش والدین و مرزها برای جلوگیری از سردرگمی نقش بین مراقب و مدیر.
+زمان اکتشاف و تعامل همسالان ، نه فقط عملکرد.
در پشت هر بازیگر کودک باید سیستمی باشد که برای سوءاستفاده از هدایای آنها بلکه برای محافظت از وجود آنها طراحی نشده است.
زیرا هیچ مقدار تشویق نمی تواند جایگزین استقلال شود. هیچ چک چک نمی تواند پارگی در هویت را ترمیم کند. و چراغ های روشن هرگز ایمنی را تضمین نمی کنند.
بنابراین دفعه بعد که ما شاهد برنده شدن در یک اسکار ۶ ساله هستیم یا در تیکتو ویروسی می شویم ، شاید به جای تعجب از شعبه آنها ، می پرسیم: چگونه آنها را دوست دارند؟ چگونه از آنها محافظت می شود؟