آیا دارو ها مهارت های فرزندان ما را جایگزین می کنند؟

در میان افزایش چالش های عاطفی و رفتاری در بین کودکان ، جامعه به طور فزاینده ای به عنوان یک راه حل به دارو های روانپزشکی روی آورده است. از ADHD تا افسردگی ، اکنون داروها برای مدیریت سلامت روانی کودکان اساسی هستند. با این حال ، یک سوال مهم با تجویز نسخه ها ایجاد می شود: آیا ما مهارت های رشد را با میانبرهای دارویی جایگزین می کنیم؟

افزایش چشمگیر در استفاده از دارو ها

در طی دو دهه گذشته ، افزایش شدید نسخه های داروهای روانپزشکی برای کودکان رخ داده است. این شامل داروهای ضد افسردگی ، محرکهای ADHD ، تثبیت کننده خلق و خوی و حتی ضد روانپزشکی است.

در استرالیا ، نسخه های دارو های روانگردان برای کودکان از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ به طور پیوسته افزایش یافت (Karanges & Stephenson ، ۲۰۱۴). فنلاند رشد مشابهی را در بین بیماران بستری روانی تجربه کرد و داروهایی که قبلاً معرفی می شدند و برای دوره های طولانی تر استفاده می شدند (Kronström ، Kuosmanen ، & Ellilä ، ۲۰۱۸). این روندها نشان دهنده افزایش تشخیص و شاید نگران کننده تر ، تحمل کاهش برای تنوع رفتاری است.

آیا آن ها در کوتاه مدت کار می کنند؟

اثربخشی کوتاه مدت این داروها به خوبی ثبت شده است. مطالعه درمان چندمودال کودکان مبتلا به ADHD (MTA) نشان داد که داروهای محرک مانند متیل فنیدات ، بهبود توجه ، رفتار و پیامدهای دانشگاهی به طور مؤثرتر از درمان رفتاری به تنهایی (Koelch & Plener ، ۲۰۱۶).

SSRI ها در درمان افسردگی و اضطراب کودکان اثربخشی نشان داده اند. با این حال ، این دستاوردها اغلب به جای پیشرفت عمیق رشد ، نشان دهنده مدیریت علائم است. دارو به تنهایی به ندرت یک راه حل کامل ارائه می دهد.

مزایای بلند مدت: هنوز نامشخص است

در حالی که اثرات کوتاه مدت دلگرم کننده است ، نتایج بلند مدت نامشخص است. برخی از مطالعات نشان می دهد که بیماران مبتلا به ADHD تحت درمان با دارو ممکن است خطر ابتلا به افسردگی آینده را کاهش دهند (چانگ و همکاران ، ۲۰۱۶). با این حال ، مطالعات دیگر عدم وجود شواهد قوی در حمایت از مزایای پایدار رشد یا عاطفی را نشان می دهد.

Rommel ، Bergink و Liu (2020) اثرات قرار گرفتن در معرض داروهای ضد افسردگی قبل از تولد را مورد بررسی قرار داده و خطرات افزایش یافته برای اختلالات رشد مانند ADHD و علائم طیف اوتیسم را شناسایی کردند. این یافته ها سؤالاتی راجع به قرار گرفتن در معرض داخل و پس از زایمان در داروهای روانپزشکی ایجاد می کند.

عوارض جانبی و خطرات رشد

داروهای روانپزشکی بدون خطر نیستند. SSRI ها با افزایش افکار خودکشی در جوانان همراه بوده و باعث هشدارهای جعبه سیاه FDA می شوند. داروهای ضد روانپزشکی ، که اغلب در کودکان برای کنترل رفتاری از برچسب استفاده می شوند ، می توانند منجر به سندرم متابولیک ، افزایش وزن و اختلالات هورمونی شوند (Solmi و همکاران ، ۲۰۲۰).

عدم وجود آزمایشات بالینی با محوریت کودکان این مشکل را تشکیل می دهد. اولفسون و همکاران. (۲۰۱۰) علی رغم عدم وجود داده های ایمنی کافی برای آن گروه سنی ، استفاده از ضد روانپزشکی را در بین کودکان زیر پنج سال مشاهده کرد.

به دنبال ۲۰۵۰

اگر روند فعلی ادامه یابد ، تا ۲۵ تا ۳۰ درصد از کودکان در کشورهای توسعه یافته ممکن است تا سال ۲۰۵۰ بر روی داروهای روانپزشکی قرار بگیرند. این طرح ریزی ، بر اساس افزایش سالانه ۴ تا ۶ درصد در نسخه ها ، آینده ای را نشان می دهد که وابستگی دارویی از کودکی عادی می شود.

این تغییر می تواند مکانیسم های مقابله طبیعی ، انعطاف پذیری عاطفی و رشد اجتماعی را ضمن ایجاد خطرات بالقوه سلامت طولانی مدت-از جمله بیماری قلبی عروقی مرتبط با استفاده از محرک طولانی مدت ، تضعیف کند (ژانگ و همکاران ، ۲۰۲۴).

آیا کودکان غرق شده اند یا انتظارات بسیار زیاد هستند؟

مسئله گسترده تر ممکن است در ظرفیت کودکان بلکه در انتظارات ما باشد. جوانان امروز با فشار بیش از حد دانشگاهی ، تحریک بیش از حد از محیط های دیجیتال ، کاهش فرصت ها برای بازی فیزیکی و تقاضای اولیه بزرگسالان روبرو هستند. به جای تنظیم این شرایط ، ما اغلب به کودکان دارویی متوسل می شویم و سعی می کنیم آنها را در قالب فزاینده ای سفت و سخت قرار دهیم.

این نشان می دهد که مشکل ممکن است در کودک نباشد بلکه در محیط و فشارهای اجتماعی پیرامون آن ها باشد.

اسطوره “مغز کامل”

بخش اعظم افزایش دارو نشان دهنده وسواس فرهنگی با کمال است. صفاتی که زمانی به عنوان بخشی از طیف انسان – مانند بی قراری یا غم و اندوه – مشاهده می شدند ، اکنون به سرعت آسیب شناسی می شوند. ما خطر تعریف مجدد عاطفی طبیعی را به عنوان یک اختلال بالینی خطر می کنیم.

این طرز فکر کمال گرا باعث تضعیف فردیت و کاهش تحمل برای عصبی بودن می شود. این توهم را تغذیه می کند که همه ناراحتی ها باید از نظر شیمیایی از بین بروند و نه از طریق رشد و درک.

یک راه بهتر: ابتدا مهارت بسازید

به جای پیش فرض قرص ها ، باید اولویت بندی کنیم:

درمان رفتاری و خانوادگی به عنوان مراقبت های اولیه

یادگیری عاطفی در مدارس ، که مقاومت را تقویت می کند

پزشکان آموزش برای استفاده از داروها

آگاهی عمومی ، ارتقاء پذیرش عصبی

تحقیقات طولانی مدت در مورد نتایج رشد مصرف مواد مخدر کودکان

پایان

داروهای روانپزشکی می توانند برای کودکانی که با چالش های سلامت روان روبرو هستند ، تسکین چشمگیری داشته باشد. با این حال ، آنها باید – نه جایگزین – توسعه مهارت های مقابله ، هوش هیجانی و اصلاحات زیست محیطی را تکمیل کنند. اگر روندهای فعلی ادامه یابد ، ما نه تنها از ناراحتی دور می شویم بلکه به ذات تغییرپذیری و تاب آوری انسان نیز تضعیف می کنیم.