دفتر خاطرات بچه لاغرمردنی دوستداشتنی!
مجموعه کتابهای «دفتر خاطرات بچه لاغرمردنی» که همانطور که از عنوانش پیداست روایتگر داستان زندگی یک پسربچه لاغرمردنی است از زمان انتشار نخستین جلد با استقبال جهانی قابل توجهی مواجه شد، با این حال این مجموعه محبوب در اوج ناامیدی به ثمر رسیده است.
پسرک مجموعه کتابهای «دفتر خاطرات بچه لاغرمردنی» (که در ایران با عنوانهای مختلفی همچون «خاطرات یک بیعرضه» و «خاطرات یک بچه چلمن» نیز منتشر شده است) کاری کرده که لاغرمردنی بودن خیلی هم دوستداشتنی باشد. شخصیت این کتاب یک دانشآموز نکتهسنج و استخوانی مقطع دبیرستان است که با آن کولهپشتی خیلی بزرگ و استعداد برای طعنهآمیز سخن گفتنش بساط خنده بسیاری از کودکان را که در برخی از موارد برای نخستینبار به سراغ مطالعه کتاب آمدهاند فراهم کرده است. نام این پسرک «گرگ هفلی» است و شخصیت اصلی مجموعه کتابهای محبوبی است که به قلم «جف کینی» به تحریر درآمدهاند.
از زمانی که نخستین جلد این مجموعه کتابها که نوشتههای آن با فونتهای شبیه به دستنوشته چاپ شده و طراحیهای ساده برای آن انتخاب شده است در سال ۲۰۰۷ روانه بازار شد، این مجموعه کتاب به یکی از محبوبترین مجموعه کتابهای کودک در جهان تبدیل شد.
«کینی»، نویسنده و تصویرگر این مجموعه، پس از این اتفاق در فهرست ۱۰۰ چهره تاثیرگذار جهان در سال ۲۰۰۹ در مجله «تایمز» قرار گرفت. «کینی» اعلام کرده است که برخی از ابعاد شخصیت «گرگ هفلی» از دوران کودکی خودش الهام گرفته شده است.
مسئله «پذیرفته نشدن» و «رد شدن» از اصلیترین ارکان خلق مجموعه «بچه لاغرمردنی» بود. «کینی» میخواست به جمع تولیدکنندگان روزنامه دانشجویی در کالج وارد شود و برای نوشتن یک جدول کلمات داوطلب شد. او در گفتوگویی با «نیویورک پست» میگوید: «به من خندیدند، آشکارا به من خندیدند… برای اینکه حفظ آبرو کنم گفتم در اصل میخواهم تصویرگری کنم.»
«کینی» پس از آنکه در سال ۱۹۹۳ فارغالتحصیل شد نمونههای تصویرگری را برای روزنامههای مختلف ارسال میکرد و در پاسخ نامههایی را که او را رد کرده بودند دریافت میکرد. او تقریبا تسلیم شده بود اما ایده دیگری به ذهنش رسید.
«کینی» میگوید: «تصمیم گرفتم داستانی بنویسم و آنجا بود که ایده «خاطرات پسربچه لاغرمردنی» به ذهنم رسید.» اما پیش از اینکه این داستان به کتابی برای مطالعه و تحسینشدن توسط کودکان تبدیل شود در یک پلتفرم آنلاین منتشر میشد. در طول یک سال این داستان روزانه حدود ۷۰هزار بازدیدکننده پیدا کرد.
به دنبال این محبوبیت، «کینی» این داستان را به «چارلز کوچمن» که یک ویراستار است نشان داد و این پاسخ «کوچمن» بود: «من به معنای واقعی عاشق این اثر شدم». به این ترتیب قرارداد چاپ این اثر منعقد شد.
اما شرایط دقیقا همانطور که «کینی» پیشبینی کرده بود پیش نرفت. او تمام مدت «بچه لاغرمردنی» را کتابی برای بزرگسالانی در نظر گرفته بود که با مطالعه آن به یاد موقعیتهای ناخوشایند و خجالتآوری که برایشان در دوران کودکی پیش آمده بود میافتند. در ابتدا «کینی» خوشحال نبود. او میگوید: «فکر میکردم جذابیتش را از دست میدهد. اگر از همان ابتدا میدانستم که درحال نوشتن یک کتاب کودک هستم کتاب بسیار متفاوتتری مینوشتم.»
با این حال این مجموعه با استقبال جهانی مواجه شد و هم به اثری محبوب برای علاقهمندان به کتاب و هم برای کودکانی که معمولا به سراغ کتاب نمیروند تبدیل شد.
غافلگیرکننده نیست که «گرگ»، شخصیت اصلی داستان که گاهی اوقات بامزه و گاهی اوقات مایه شرمساری است به دلیل تنبلیها و اشتباهاتش برای برخی از والدین شخصیت محبوبی نیست. «کینی» در مصاحبهای میگوید: «گرگ خودمحور و به نحوی سردرگم است… اما فکر نمیکنم «گرگ» لزوما بچه بدی باشد؛ او مثل همه ما ایراداتی دارد. خوشبختانه مخاطبان متوجه میشوند که همین نقصهای «گرگ» است که او را به شخصیت بامزهای تبدیل کرده است… فکر میکنم داستانهایی که در آنها شخصیتهای داستان همیشه کار درست را انجام میدهند کمی خستهکننده هستند. میخواستم شخصیتی خلق کنم که بیشتر شبیه واقعیت باشد.»
دکتر «لارنس روزن» که یک پزشک آمریکایی متخصص کودکان است در گفتوگو با نیویورکتایمز، قدرت این کتاب را همان بچه لاغرمردنی عنوان کرده است که درحقیقت یک کودک معمولی با مشکلات معمولی است که با آنچه در زندگی برایش اتفاق میافتد سر و کله میزند.
در همان مقاله «نیویورکتایمز»، دکتر «جاشوا اسپارو»، یک روانپزشک آمریکایی متخصص کودک و نوجوان میگوید: «کتاب «بچه لاغرمردنی» تلاشهای یک کودک را که در راه درک انسان بودن قد میکشد به خوبی ارائه میکند. فکر میکنم این کتاب میتواند به والدین کمک کند تا درک کنند کودکان چه چیزهایی میدانند و چطور فکر میکنند.»
منبع: ایسنا