نگارش کتاب شکارچی گوش برها به پایان رسید
نگارش کتاب شکارچی گوش برها اثر نویسنده و پژوهشگر معاصر محمد علی قاسمی به پایان رسید و آماده چاپ شد.
نویسنده این کتاب روز یکشنبه در این خصوص گفت: در راستای ثبت و ضبط خاطرات و وقایع مهم دوران دفاع مقدس در استان ایلام و ظهور گروهک فرسان با نام گوش برها، نگارش کتاب تاریخ شفاهی شکارچی گوش برها به پایان رسید بزودی منتشر خواهد شد.
محمد علی قاسمی افزود: این اثر در برگیرنده تحقیق و پژوهش در خصوص گروهک مزدور فرسان در دوران دفاع مقدس است که با حمایت ارتش بعث در جبهه میانی و استان ایلام به فعالیت می پرداختند.
وی ادامه داد: در این کتاب نقش و تاثیرگذاری سردار رشید اسلام شهید حاج یادگار امیدی فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ۱۱ از زبان یاران و هم رزمانش در انهدام و از بین بردن این گروه پرداخته شده است.
به گفته وی، این اثر در ۳۶۰ صفحه به عنوان یک اثر فاخر از سوی دفتر ادبیات پایداری حوزه هنری مرکز در سطح ملی طی ماه آینده چاپ و منتشر و در دسترس علاقه مندان قرار خواهد گرفت.
به گزارش ایرنا، یکی از سختی هایی که مردم ایلام در طول هشت سال دفاع مقدس با آن روبرو بودند گروهک جنایتکار «فرسان» یا همان «گوش برها» بودند.
روش کار این گروهک جنایتکار به این صورت بود که بعد از به شهادت رساندن رزمندگان و یا مردم ،گوش آنها را به نشانه عنوان سند و مدرک بریده و به نیروهای بعثی تحویل می دادند و به همین خاطر در بین مردم استان ایلام به گوش برها معروف شده بودند.
یکی از محورهای مهم تردد این گروه جنایتکار حد فاصل مهران تا دهلران، یک محور مواصلاتی به طول یکصد کیلومتربوده که غرب و جنوب را به هم وصل می کند.
این جاده، تقریباً خط دوم جبهه بود؛ در مسیر این جاده، بسیاری از مردم جنگ زده و آواره شده دهلران و مهران، در روستاهای متروکه، که در مسیر این جاده قرار داشت، اسکان گرفته بودند.این مردم، عملاً به عنوان نیروهای پدافند کننده، نقش مهمی داشتند؛ ضمن اینکه جوانانشان در جبهه های مهران و دهلران مشغول دفاع بودند؛ این خانواده ها نیرویی دلگرم کننده برای رزمندگان مستقر در خط به شمار می آمدند.
رژیم بعث عراق از اوایل جنگ، به هر طریق قصد از بین بردن آرایش این روستاها را داشت؛ گاهی با حملات زمینی و گاهی با حملات هوایی.هر روز بمب و گلوله و توپ بود که بر سر مردم این روستاها می بارید؛ اما آنها مقاومت می کردند و بعضی وقت ها منطقه را رها می کردند، ولی باز برمی گشتند.
این بار بعثی ها نقشه جدیدی کشیدند و آن، به کارگیری تعدادی از عوامل ضد انقلاب بود، این عوامل، از نظر جسمی، هیکلی و توانا بودند و با شرایط آب و هوای کوهستانی منطقه متناسب بودند. دستگاه استخباراتی عراق، آنها را سازمان داد و یک تشکیلات سیاسی از آنها به نام «گروه فرسان» تشکیل داد؛ گروهی چریکی که به صورت پارتیزانی عمل می کردند و هدف آنها، ضربه زدن به مردم روستاها و رزمندگان اسلام بود که در محور مواصلاتی مهران ـ دهلران رفت وآمد داشتند.
روش کار آنها این طور بود که جاده ها را سنگ چین می کردند و با کمین در ورودی روستاها، چوپان ها و عشایر را در بیابان و صحرا دستگیر می کردند؛ و اگر می توانستند، آنها را به صورت اسیر، تحویل عراقی ها می دادند؛ و یا اگر تاریکی شب و راه طولانی و… به آنها اجازه نمی داد، بلافاصله به افراد تیر خلاصی می زدند و یک گوش آنها را می بریدند و به عنوان سند و مدرک، تحویل عراقی ها می دادند تا در قبال هر گوش و یا هر اسیر، از عراقی ها پول بگیرند.
فعالیت این گروه، از سال ۱۳۶۳ آغاز شد و تا پایان جنگ ادامه داشت و آنها عملیات های تروریستی زیادی علیه عشایر، روستایی ها و رزمندگان انجام دادند که یکی از عملیات های این گروهک که اوج خباثت آنها را به نمایش می گذارد عملیاتی در نزدیکی های روستای بیشه دراز از توابع شهرستان دهلران بود.
در این عملیات جنایتکارانه که در آبان ماه سال ۶۳ به وقوع پیوست،یک نیسان متعلق به بهداری دهلران، همراه چهار نفر سرنشین که دو نفر مرد و یک زن و یک کودک چهار ساله هنگام عبور از طرف زرین آباد به دهلران در دو کیلومتری روستای بیشه دراز در تنگه نجی مرده در کمین افراد گوش بر قرار می گیرند، دو نفر به اسارت درمی آیند و زن شهید و بچه سالم به جای می ماند و خودروی مذکور منهدم می گردد.
بچه چهار ساله محکوم می شود به اینکه تا صبح بر روی جنازه مادر خود باقی بماند و وقتی که صبح شد گشتی های سپاه، کودکی را می بینند که در سرمای شدید جاده، روی جنازه مادرش از هوش رفته است.
این کودک بعد از ۲۵ روز بیماری و تشنج شدید، شهید می شود و پدربزرگ او، بعد از هشت سال اسارت به جمع خانواده اش بازگشت؛ اما شکنجه ها کار خودش را کرده بود و او نیز به دلیل ناراحتی شدید از این حادثه جان خود را از دست می دهد.
سردار شهید حاج یادگار امیدی فرمانده دلاور و رشید دفاع مقدس با زیرکی و شجاعت خاص خود نفس گروه مزدور و بی رحم فرسان را گرفت و با کشتن فرمانده ارشد آنها به دست شهید یادگار، شیرازه این گروه از هم پاشیده و متلاشی شد.
استان ایلام با داشتن ۴۳۰کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق یکی از آوردگاه های دوران هشت سال دفاع مقدس محسوب می شود.
این استان در طول دوران جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران بیش از سه هزار شهید، ۱۱هزار جانباز و ۳۳۱آزاده را تقدیم انقلاب کرده است.
منبع: ایرنا
مرتبط: