تبعات مخرب دنبال کردن صفحات مجازی بیمحتوا
یک روانشناس با اشاره به تبعات دنبال کردن صفحات بیمحتوا در فضای مجازی توسط نوجوانان، مطرح کرد: باید برای کودکان و نوجوانان توضیح داد که دنبالکردن اینگونه صفحات میتواند منجر به کسب ثروت، شهرت و قدرت صاحبان صفحات شود و اگر آن فرد خاص، از لحاظ سطح علمی، فکری، هنری و غیره، شایسته نباشد، اینگونه زمینه برخی آسیبهای فردی و اجتماعی ایجاد میشود.
مجید غفاری، اظهار کرد: امروزه به طور کاملا مشهودی شاهدیم چطور افرادی که زیباییهای ظاهری و یا ثروت خود را در فضای مجازی به نمایش میگذارند یا مطالب شبهعلمی و یا هنر غیر اصیل را ترویج و اجرا میکنند، به قدری جذاب شدهاند که دنبالکنندههای چندمیلیونی دارند به طوری که از طریق همین آمار بالای بازدیدکنندهها، بعضا این افراد صاحب ثروت، قدرت، شهرت و حتی در مواردی صاحب نفوذ فرهنگی و اجتماعی شدهاند و به عنوان یک “الگو”، سبک زندگی و معیارهای دنبالکنندههای خود را تعیین میکنند و یا تغییر میدهند.
وی با تاکید بر اینکه تبیین چنین پدیدههایی پیچیده، مستلزم ورود متخصصان حوزههای علوم مختلف به ویژه علوم انسانی است، ادامه داد: نمیتوان این پدیده را صرفا بر اساس اختلالات روانشناختی مانند اختلالات شخصیت تبیین کرد. علاوه بر اختلالات روانشناختی، باید خطابههای حاکم اجتماعی که طی سالها مبتنی بر “همنوایی اجتماعی” میان انسانها نفوذ میکنند را نیز مدنظر قرار داد.
به گفته این روانشناس، امروزه نظام سرمایهداری از جذابیتهای جنبههای مختلف زندگی انسان از جمله حرمتنفس، عشق، خوشبختی و آرامش سوءاستفاده کرده و ضمن بازتعریف هر یک از موارد فوق، احساس رضایت در هر یک از این جنبهها را به فرهنگ “مصرفگرایانه” وابسته کرده است.
غفاری افزود: اگر ما یک نسل را به گونهای پرورش دهیم که خوشبختی یک انسان را در میزان موفقیت، ثروت و شهرت او ببینند و همزمان، برای موفق، ثروتمند و مشهور شدن، ملاکهایی تعریف کنیم که دسترسی به آنها تنها از مسیر “مصرفگرایی” بگذرد، به تدریج این فرهنگ میان افراد آن نسل، نهادینه خواهد شد. در چنین شرایطی، انسانها غالبا خوشبختی را در “اندیشهورزی، آگاهی و خردمندی” نمیبینند و متعاقب آن، علم و هنر اصیل را نمیشناسند، بلکه با اضطراب به دنبال رسیدن به ملاکهای تعریفشده از خوشبختی میدوند و به گونهای نادانسته مقهور و بردهی خطابههای حاکم میشوند.
این روانشناس معتقد است که یکی از راههای اساسی پیشگیری از چنین وضعیتی، اصلاح نظام آموزش و پرورش است. اگر آموزش و پرورش، مبتنی بر شکلدهی گرایش و مهارت انواع تفکر، به ویژه تفکر انتقادی، در یک فضای فکری و فرهنگی باز نباشد، به احتمال بسیار زیاد محتوای دروس و کلاسها به گونهای تنظیم میشوند که کمکی به افزایش انواع هوش از جمله هوش معنوی، اخلاقی، فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و عاطفی در دانشآموزان نمیکند و آنها را صرفا تبدیل به ماشینهای ذخیرهکنندهی اطلاعاتی میکند که ارتباط زیادی با جهان پدیدارشناختی و زندگی خارج از مدرسهی آنها ندارند.
وی همچنین این را هم گفت که در چنین افرادی، سطح اصالت وجودی و نیز مهارت و گرایش اندیشهورزی، جستجوگری، پرسشگری و خود-ارزیابی، پایین است و براحتی تحت تاثیر تبلیغات، به همنوایی اجتماعی دچار خواهند شد و تحت سیطرهی خطابههای حاکمی که قدرت تبلیغات بیشتری دارند، قرار خواهند گرفت.
غفاری مراسمات انتخاب جذاب ترین یا زیباترین زن و مرد رایج در کشورها را از جمله نمونههای بارز این نوع فرهنگ سازی دانست و تصریح کرد: دنبال کردن یا نکردن افراد در فضای مجازی، میتواند به عنوان یک موضوع اخلاقی مطرح شود. از این رو لازم است ضمن انجام بازنگری و اصلاح بنیادین نظام آموزش و پرورش، درباره تبعات مخرب یادشده حاصل از دنبال کردن صفحات یاد شده با کودکان و نوجوانان صحبت کرد.
منبع:ایسنا
مرتبط:
گوش شنوای بچهها در فضای مجازی باشیم