جوان و نوجوان طفیلی شبکههای سیما!
جوان و نوجوان طفیلی شبکههای سیما!
مخاطب اغلب آثار نمایشی در تلویزیون و همه تولیدات نمایش خانگی صرفاً رده سنی بزرگسال است و کودک و نوجوان گویی به عنوان قشری کاملاً بیاهمیت مطرح هستند.
جواد محرمی: در ایران چه کسی یا به عبارت بهتر کدام نهاد یا مرکز متولی تولید محتوا و محصول نمایشی مناسب کودکان و نوجوانان است؟ آیا صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهایی، چون حوزه هنری یا کانون پرورش فکری توانستهاند خوراک حداقلی برای کودک و نوجوان تولید کنند؟ پاسخ قطعاً منفی است. به نظر میرسد نبود نقشه راه یا راهبرد مشخص درباره تولیدات کودک و نوجوان از ریشههای اصلی این ضعف مفرط باشد.
رشد قارچگونه بدون راهبرد مناسب
صداوسیما در سالهای اخیر با افزایش تعداد شبکههای تلویزیونی تلاش کرده است کمیت تولیداتش را بالا ببرد، اما در عمل این اتفاق نیفتاده است یا به معنایی دقیقتر تولیدات سیما با هدفگذاری دقیق انجام نمیشود.
اساساً تقسیمبندی یا سهمیهبندی شبکههای تلویزیونی از اساس حساب شده انجام نشده و همین باعث میشود سهم کودک و نوجوان آن چیزی نباشد که باید باشد.
برای مثال شبکه ۳ سیما به عنوان شبکه جوان مطرح است. اگر به این تفکیک سنی قائل باشیم، نتیجه این میشود که شبکههای دیگر باید به ردههای سنی گوناگون تقسیم شود، یعنی در کنار خردسالان، کودکان، نوجوانان و جوانان و احتمالاً بزرگسالان، اما هر قدر هم که این تفکیک سنی دقیق باشد و هر شبکهای متناسب با سن و سال برنامه تولید کند، نهایتاً پنج یا شش شبکه را شامل خواهد شد و این سؤال پیش میآید که شبکههای دیگر صداوسیما دقیقاً برای چه رده سنی دیگری برنامه تولید میکنند.
شبکههای صداوسیما بدون احتساب شبکههای استانی و شبکههای برونمرزی ۲۱ شبکه را با مأموریتهای مختلف دربر میگیرد که کارویژههای اغلب آنها نه بر اساس رده سنی بلکه مبتنی بر جنس و نوع یا موضوع دستهبندی شده است، برای مثال شبکه ورزش صرفاً به ورزش اختصاص دارد.
شبکه خبر رویدادمحور است، شبکه آیفیلم به بازپخش سریالهای قدیمی اختصاص دارد و شبکه ۴ شبکه فرهیختگان است و مباحث ادبی، علمی و نظری با رویکردی اختصاصی را دربر میگیرد، اما اطلاق شبکه جوان برای شبکه ۳ یا نوجوان برای شبکه امید تا حدود زیادی میتواند گمراهکننده باشد، البته شبکه ۳ پیش از آغاز دوران افزایش شبکهها در سیما عنوان جوان را بر پیشانی خود دید و به نظر میرسد مدیران سیما حالا دیگر باید در نگاهشان تحولاتی ایجاد شده باشد، اما ظاهراً این اتفاق نیفتاده و شبکه ۳ هنوز شبکه جوان است، اما معلوم نیست چرا این شبکه که همچنان اصرار دارد، عنوان جوان را یدک بکشد، دستکم در سریالسازی تلاشی برای تناسب آثار با رده سنی جوانان انجام نداده است چراکه اغلب تولیدات نمایشی این شبکه مناسب رده سنی بزرگسال یا میانسال است.
ریشه این تناقض را باید در جای دیگری جستوجو کرد و آن هم عدم تناسب در مأموریتهای محوله میان شبکههاست. اساساً به جز رده سنی خردسال و کودک که حساسیتهای خاص خود را دارد، تفکیک سنی شبکههای سیما رویکرد اشتباهی است.
جوان و نوجوان باید به طور عادی مخاطب همه برنامهها و تولیدات باشند. سریالها باید به گونهای ساخته شوند که بخش عمدهای از آنان مناسب رده سنی نوجوان و جوان باشد و سهمی از تولیدات نیز به گونهای ساخته شوند که حتی نوجوانان و کودکان را نیز در قالب خانواده دربر بگیرد. این همان راهبردی است که فیلمسازی و سریالسازی امریکا طی دو دهه اخیر در پیش گرفته و موفق هم بوده است.
فیلم دیدن در امریکا اساساً به عنوان یک مناسک تعبیر میشود که در آن هر قدر اعضای خانواده در کنار هم تعریف شوند، اتفاقی فرهنگیتر رقم میخورد. تنها زمانی یک اثر نمایشی میتواند همه اعضای یک خانواده را درگیر کند و همزمان پای کار بیاورد که جذابیتها و حساسیتها برای همه ردههای سنی در نظر گرفته شده باشد، البته در این میان تفاوت سلایق افراد هم به طور عادی میتواند دخیل باشد، اما گسترده کردن مخاطب بر اساس سن راهکاری است که هم به همبستگی خانوادگی و تقویت نرمهای فرهنگی کمک میکند و هم دایره مخاطبان یک اثر نمایشی یا برنامه تلویزیونی را گستردهتر میسازد.
اگر قرار بر این شد که تنها یک شبکه مأموریت تولید سریال برای نوجوانان را داشته باشد، نتیجه این میشود که سهمی ناچیز برای این رده سنی مهم و سرنوشتساز در نظر گرفته شده است.
عقبماندگی درتولید
جالب است که با نگاهی به تولیدات شبکه امید که از آن به عنوان شبکه نوجوان یاد میشود به راحتی میتوان دریافت که هیچ سریالی برای این رده سنی تولید نشده است و احتمالاً در دست تولید نیز نیست، بنابراین به همین راحتی سهم جوانان و نوجوانان در تولیدات سیما نادیده گرفته شده و حقیقت ماجرا این است که این تقاضا در جامعه وجود دارد، اما دهههاست که عرضهای متناسب با آن وجود ندارد.
وقتی عرضه محصول فرهنگی از داخل وجود نداشته باشد، به طور عادی تقاضاکننده منتظر نخواهد ماند و نیاز خود را از جایی دیگر تأمین خواهد کرد.
محبوبیت کاراکترهای خارجی در میان نوجوانان ایرانی به ویژه کاراکترهای کرهای نشان میدهد که این غفلت عظیم در کشور روندی ادامهدار است و سیر تحولات در مدیریتهای سیما و دیگر مراکز فرهنگی نشان میدهد قرار نیست اتفاقی سازنده برای جبران این عقبماندگی رقم بخورد.
همین حالا شبکههای خردسال و کودک در تولید آثار متناسب با این رده سنی دچار ضعف و عقبماندگی جدی هستند و آثار خارجی سهم قابل توجهی در جدول پخش این دو شبکه دارند. هیچ کشور توسعهیافتهای خوراک آیندهسازان خود را به دست بیگانگان نمیدهد. بار دیگر باید به این حقیقت تلخ اشاره کرد که برای مدیران سیما اصالت سرگرمی حرف اول را میزند.
رقابت با شبکههای بیگانه سبب شده تا صداوسیما صرفاً خود را در رقابت با دیگران در جذب مخاطب داخلی بداند و برنامهریزی روی محتوای سالم آثار به حاشیه برود.
واقعیت این است که رشد قارچگونه و کمیتمحور شبکههای تلویزیونی سیما نتوانست نگاه کلان و محوری به مخاطب کودک و نوجوان را تئوریزه و نهادینه کند و عدم درک اهمیت این رده سنی قطعاً رویدادی خسرانزا در سیستم فرهنگی کشور است.
منبع: روزنامه جوان
مرتبط:
نبود برنامه های مناسب درتلویزیون،کودکان و نوجوانان رابه سمت گوشی وتبلت سوق داده است