کدام یک از رفتارهای بزرگسالان کودک آزاری محسوب میشود؟
هر چه جهان امروز دموکراتیکتر شود، باید موضوع توجه به حقوق کودک بیشتر شود؛ چرا که یکی از پیامدهای رشد فرهنگ جوامع بهبود وضعیت اقشار ضعیف آن جامعه است، پیماننامه جهانی حقوق کودک، هم به خوبی نشان داده است که بسیاری از رفتارهای بزرگسالان با کودکان مصداق کودک آزاری است.
ستایش، آنیتا، اهورا، بنیتا، کیمیا و بسیاری نامهای دیگر اسامی کودکانی است که به دلیل آسیبهایی که بر آنها وارد شد، از دست رفتند و داغشان برای همیشه نه تنها بر دل خانواده بلکه بر دل جامعهای نشست. بیشتر مردم با خانواده این کودکان همراه شدند و به آنها دلداری دادند، غافل از اینکه بسیاری از آنها خود در خانه کودکی دارند که ممکن است به دلیل رفتارهای نامناسب و خشنی که به آنها آگاه نیستند، او را مورد آزار قرار داده باشند.
کودک آزاری فقط به معنای تعرض به حریم کودک و هتک حرمت او نیست، بلکه این موضوع ابعاد گستردهتری دارد که بسیاری از افراد جامعه نسبت به آنها بی توجهند. در گذشته تنها سوءرفتار با کودک به معنای کودک آزاری در نظر گرفته میشد در حالی که شامل بخشهای مختلفی مانند آزار جسمانی، آزارهای روانی، آزارهای جنسی و تعرض به کودک و بالاخره غفلت از کودک است. برای آگاهی از موضوع کودک آزاری و ابعاد آن با حمید محمودینژاد، دکترای تخصصی مشاوره و روان درمانگر کودک و نوجوان گفتوگویی انجام دادهایم که شرح آن را در ادامه میخوانید:
کودک آزاری از منظر روانشناسی به چه رفتارهایی اطلاق میشود؟
از منظر روان شناسی کودک آزاری شامل هر رفتار کوچک تا بزرگی میشود که توسط افراد به خصوص بزرگسالان نسبت به کودک انجام میگیرد و صدمات روحی، روانی و جسمی عمیقی در کودک بر جا میگذارد که به چند دسته کلی آزارهای جسمی، جنسی، عاطفی، روانی و ناشی از غفلت دسته بندی میشود. رفتارهایی که شامل طیف وسیعی از رفتارهای ناسازگار با شخصیت یک بزرگسال سالم محسوب میشود، از کتک زدنهای شدید، داغ کردن و کبودی کودکان گرفته تا تحقیر، سرزنش، طرد کردن یا ناسزا گویی و محرومیتهای شدید و حتی صحبتها و رفتارهایی به ظاهر ساده ولی مضر که علیه کودکان انجام میشود.
جه طیف از رفتارهای بزرگسالان کودک آزاری محسوب میشود؟
آنچه که در این بین کمتر مورد توجه قرار میگیرد نوع رفتارهایی است که شاید در نگاه اول ما سوءاستفاده و آزار بر کودکان محسوب نشود، اما کودک آزاری از مسائل کوچک و سطحی شروع میشود و به رفتارهای پرخطرتر منتهی میشود و ممکن است فرد بزرگسال میل به کشیدن گونه کودکی میکند و یا به شوخی پس گردنی به کودکی میزند و یا اصرار بر انجام کاری میکند که مناسب کودک نیست و یا حرف و عملی را در مقابل دیدگان کودک انجام میدهد که برای سن او مناسب نیست و آسیبها از همین سهل انگاریها شروع میشود. وقتی که فرد بزرگسال به هیچ عنوان افکار، احساسات و امیال خود را در لحظه نمیبیند و آسیبهای شدید روحی و روانی به کودک وارد میکند که در این میان نقش ذهن آگاهی در لحظات برخورد با هر کودکی در هر مکانی اهمیت دوچندان پیدا میکند.
اینکه میل و رغبت و نیاز من برای گفتن و انجام کاری آیا مناسب حال و احوال روحی و جسمی کودک نیز است؟ آیا کودک از این حرف و عمل من آسیب نمیبیند؟ از نظر روانشناسی چه عوامل روانی در بزرگسالان سبب آزار کودکان میشود؟ از جمله مواردی است که در لحظات خردمندی بزرگسالان را تحت شعاع قرار میدهد؛ کودک بی انضباط درون هر فرد بزرگسال است که در کودکی و نوجوانی و متأثر از بافت تربیتی خانواده شکل گرفته است. یعنی فرد در لحظه به هیچ چیز و هیچ کس جز خود فکر نمیکند و به اصطلاح تکانشی برخورد میکند و در این بین ممکن است دست به هر نوع تنبیه جسمی، بهره کشی جنسی از کودکان، بی توجهی و تحقیر کودک بزند که هر یک از این موارد به ویران کردن احساس لیاقت و تخریب احساس خود ارزشمندی کودک منجر میشود.
بزرگسالان چگونه باید رفتار و خشونت خود علیه کودکان را کنترل کنند؟
فرد بزرگسالی که در کودکی کمتر محدودیتهای واقع بینانه داشته است در بزرگسالی کمتر به خود تأملی و خود تنظیمی میپردازد. اینکه هر لحظه از خود بپرسیم چرا این گونه در مقابل کودک رفتار کردم، چرا این تنبیه و این صحبت را انجام دادم، به چه علت سهل انگاری در کلام و رفتار داشتم، سوالاتی از این دست ما را به مواضع تأملی دوران کودکی و نوجوانی خود میبرد و باعث خواهد شد دست به اصلاح خود بزنیم و کودکان کمتر آسیب ببینند.
با ذکر تمام این موارد آنچه ضرورت به حساب میآید؛ لزوم شناخت بزرگسالان از نیازها، هیجانات و افکار خود است و برای آنکه فرهنگ احترام به حقوق کودک در تمام سطوح ارتقا یابد، اولین گام شروع خودشناسی و خودسازی اعضا آن جامعه و رجوع به مشاوران و روان شناسان این حوزه است.
چه اقدامات پیشگیرانهای میتوانددر حمایت از کودکان کمک کند؟
شناخت و کنترل رفتارهایی حتی به ظاهر ساده که شاید از نظر بزرگسالان کودک آزاری محسوب نشود، خودشناسی بزرگسالان نسبت به واکنشهایی که به رفتار کودکان دارند، شناسایی کودکان تحت آزار و شناخت مشاوران، روان شناسان از جمله اقدامات پیشگیرانه از کودک آزاری است و پیگیری موارد حقوقی و حمایت از کودکان تحت آزار توسط مشاوران نیز از دیگر اقدامات پیشگیرانه در این زمینه است.
آشنایی با حقوق بنیادین کودکان تأثیر بسزایی در جلوگیری از کودک آزاری دارد، بعد از آن مهمترین راه در کمک به حفظ حقوق کودکان شروع خودشناسی در مواجهه با هر کودکی است؛ خواه آن کودک فرزند ما باشد خواه نباشد، تربیت خود همیشه باید در اولویت قرار بگیرد، چرا که در اغلب موارد هر یک از ما خود را مصون از اذیت و آزار به کودکان میداند؛ این در حالی است که زمانهای زیادی به صورت ناخواسته آسیبهای عاطفی و روانی بر کودکان اطرافمان وارد میکنیم بی آنکه بدانیم؛ از شوخیهای کلامی گرفته تا تحقیر و سرزنشهایی که به تخریب عزت نفس فرد منجر میشود. از این جهت باید بتوانیم در لحظه تمایلات و هیجانات خود و کودک را ببینیم و بهترین و خردمندانهترین رفتار را در مقابل آنان داشته باشیم.
دلایل عمده کودک آزاری در جامعه چیست و از کجا نشأت میگیرد؟
آنچه که به ضرر حقوق کودکان یک جامعه است؛ مصون دانستن خویشتن از انجام آزارهای کلامی، عاطفی، جسمی و جنسی نسبت به کودکان است، هیچ یک از ما مصون نیستیم و مراقبت از خود و کودکان را باید سرلوحه رفتار خود قرار دهیم، چنان چه نهاد خانواده محلی و پناهگاهی امن باشد و در آن محبت، امنیت، آرامش و توجه به نیازهای کودک وجود داشته باشد و از فرد در مقابل مشکلات سخت حمایت کند، کودک آزاری به ندرت رخ میدهد، نداشتن سرپرست، جدا بودن پدر و مادر از یکدیگر، ناهنجاریهای خانوادگی، وجود اختلاف بین پدر و مادر، محیطهای خانوادگی پر تنش و ناراحتیهای عاطفی و روانی از جمله علل عمده کودک آزاری محسوب میشود.
شیوه کمک به کودکان آزار دیده چگونه است؟
در قدمهای بعدی چنانچه کودکان آزاردیدهای مشاهده کردیم؛ موارد مشهود کوک آزاری را به مراکز اورژانس اجتماعی ۱۲۳ بهزیستی گزارش دهیم و به این کودکان آرامش و قوت قلبی دهیم تا باورمان کرده و تمامی اتفاقات را صادقانه بیان کنند. اطمینان بخشی به کودک و جلب اعتماد او در اولویت قرار گیرد و در هر لحظه به طرق مختلف با کودک ارتباط داشته باشید و حمایت عاطفی خود را با آنان قطع نکنید و به هر میزان که شدت، مدت و کیفیت آزارها بیشتر و طولانیتر باشد شانس کودکان برای بهبودی کاهش مییابد و اثرات جبران ناپذیری بر شخصیت و روان کودک در بزرگسالی مشهود میشود، بنابراین در کمک به کودکان آسیب دیده در هر بافتی تأخیر به هیچ وجه جایز نیست و هر چه زودتر به کودکان آزار دیده کمک شود اثرات مخرب آزار علیه آنها کمتر خواهد بود و کودک در آینده واکنشها و رفتارهایی متأثر از آزارهای دوران کودکی نخواهد داشت.
مرتبط: