آن ۲۳ نفر نوجوان قهرمان که بودند؟
این روزها بار دیگر نام آن ۲۳ نفر برجسته شده است؛ ۲۳ نفری که آنچنان که شایستهشان بود در ادبیات دفاع مقدس برجسته نشدند اما کودک بودند که رفتند و مرد شده بودند زمانی که برگشتند، ۲۳ نفری که اگرچه کوچک بودند اما درسهای بزرگی با خود داشتند.
۲۳ نفر، گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و اکثراً از تیپ ثارالله کرمان اعزام شده بودند و در اردیبهشت ۱۳۶۱ در مرحله مقدماتی عملیات بیتالمقدس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند. فیلم آن ۲۳ نفر که از ۲۰ آذر ۱۳۹۸ بر سینماهای کشور به اکران درآمده و توانسته است تا به فروش۱٬۰۲۱٬۵۶۷٬۰۰۰ دست یابد، داستان همین کودکان و نوجوانان است. مهدی جعفری (۱۳۴۸) سازنده اثر، کارگردان، مدیر فیلمبرداری و مستندسازاست و ۲۳ نفر را میتوان اولین اثر بلند سینمایی وی دانست.
۲۳ نفر، داستان کودکان و نوجوانانی است که در یک پاتک ارتش عراق و در تلاش برای آزادسازی خرمشهر در سال ۱۳۶۱ به اسارت درمی آیند، کودکان و نوجوانانی که با لهجهها و زبان های مختلف از سراسر ایران با نیت دفاع از وطن به میدان آمده اند و حالا از بد روزگار در جایی با همه جمع شده، ۲۳ نفر می شوند و همگی توسط نیروهای عراقی به اسارت گرفته میشوند.
برخی هایشان هنوز حال و هوا و دنیای کودکانهای دارند، کودکانه فکر میکنند، کودکانه حرف میزنند و حتی کودکانه لجبازی و مقاومت میکنند. کودکانی با جهانها و خواستههای متفاوت؛ از یک حافظ قرآن با لهجۀ یزدی تا ترک زبانی که هیچکس نمیفهمد چه می گوید، از کسانی که می خواهند مردانه تصمیم بگیرند تا کسانی که کلا احساسی رفتار می کنند و فقط میخواهند به وطن برگردند. کودکانی که به رغم شیرینیها و طنازیهایی که در این رفتارهای کودکانهشان دارند، ناگهان در فضایی قرار می گیرند که لازم است تا بزرگ شوند و آنها یکباره بزرگ میشوند. آنقدر بزرگ که وقتی صدام حسین آنان را در یک نمایش بینالمللی جمع میکند تا خود و حکومتش را تطهیر و ارزشهای انسانی را دایعهداری کند، در مقابلش میایستند، به غذاهای وسوه کنندهاش پشت میکنند و دست به اعتصاب غذا میزنند تا به جمع دیگر اسرا بپیوندند.
وسوسههای کودکانۀ کودکانی که اعتصاب غذا کردهاند اما در مواجهه با غذاهای رنگین طاقتشان طاق شده است اما لب به غذا نمیزنند و نمیخواهند که بازیچه صدام برای نمایشی از بزرگواری وی باشند، از بهترین تصاویر فیلم است؛ فیلمی که در ته ذهن میدانید که فیلم نیست و دیدن این حجم از اراده از آن جثههای کوچک انسانی، سراسر حس تحسین است. این کودکان که از سال۱۳۶۱ به اسارت گرفته و سال ۱۳۶۹ آزاد میشوند، همانند همۀ آنهایی که حبس و زندان و اسارت را تجربه کردهاند، نه تنها دیگر همان آدمهای سابق نیستند که تاثیر طولی و عرضی زمان از ایشان مردانی ساخته است که پاسداری از وطن را عملا مشق کردهاند.
نمایش بیفرجام صدام حسین
در سال دوم جنگ تحمیلی، صدام که تجاوزی را آغاز کرده بود و دنبال اعتباربخشی به هویت خویش بود، تبلیغات وسیعی روی استفاده نیروهای نظامی ایران از کودکان کرد. در چنین شرایطی این کودکان که به اسارت گرفته شدند، شرایطی را برای محقق کردن تبلیغات صدام فراهم ساختند. و نمایش آنان به این صورت بود که این کودکان را از سایر اسرا جدا میکنند، لباس مناسب میپوشانند و به کاخ صدام میبرند جایی که صدام حسین به دختر کوچکش «حلا» میگوید که شاخه گلهایی را به آنها بدهد و به آنان می گوید که «کل اطفال العالم اطفالنا» یعنی همه بچههای دنیا بچههای ما هستند؛ بعد با آنها عکس یادگاری میگیرد و میگوید که بزودی با موافقت کمیته بینالمللی صلیب سرخ آنها را به ایران برمیگرداند. این ملاقات در اوج جنگ از تلویزیون عراق پخش شد و سروصدای زیادی داشت. این نمایش تبلیغاتی اما دیری نمیپاید چرا که این کودکان به همه آمال و اندیشههای صدام حسین پشت پا میزنند و راه خودشان را در پیش میگیرند؛ راهی که باعث اسارتی یک دههای برای آن میگردد.
اساسا فیلمسازی بر مبنای کتاب و سند مکتوب این حسن را دارد که تصویری یک دست از واقعیت زرا به مخاطب میدهد. نکتهای که در این فیلم هم رخ داده و فیلم دقیقا نسخهای تصویری از کتاب “آن بیستوسه نفر” به قلم احمد یوسف زاده و کتاب سرگذشت ملا صالح قاری، مترجم اسرا به قلم رضیه غبیشی است که کارگردان تلاش نموده تا کاملا به داستان، فضا و قهرمانهایش وفادار بماند. به همین دلیل است که نوع روایت، داستان رخ داده و صحنههایی آرشیوی چون ملاقات صدام با این کودکان، به لحن مستندگونگی اثر یاری رسانده و بیش از آنکه داستانی سینمایی به نظر برسد، روایتی مستند به نظر میآید.
یکی از جذابیتهای فیلم این است که از بازیگران مبتدی و کم سن و سالی استفاده میکند که بسیار خوب در ایفای نقشهایشان نشستهاند و به دلیل بازی قدرتمندشان تصویری از مستند به جای داستان را به دست میدهند که همراهی بیننده را برمیانگیزد. شخصیتهایی که هم به لحاظ ظاهرسازی با کودکان و نوجوانان دهه ۶۰ همقرینه گشتهاند و هم به لحاظ ادبیات و دنیایشان تصویر بچههای دهه ۶۰ را بازتاب میدهند؛ جسارت غیرمنطقی در ترکیب با یک شهامت منطقی، ماهیت وجودی این سربازان کوچک وطن است که هم در اصل واقعیت و هم در روایت فیلم روی آن تاکید شده است.
جور دیگری که بهتر میبود
یکی از مهمترین نقاط ضعف داستان مبهم بودن داستان ملاصالح و نقش آن در کنار این ۲۳ نفر است. ملاصالح قاری (متولد ۱۳۲۸ در آبادان) ایرانی دیگری است که پیش از این افراد در اردوگاه صدام در جایگاه اسیر-مترجم حضور داشته؛ کسی که در زندان استخبارات عراق نقش مترجم را بین اسرا و فرماندهان عراقی بازی میکند و شهرتش بعد از دیدار ۲۳ نفر با صدام و نقشی که به عنوان مترجم داشت، برجسته شد. ملاصالح در حقیقتِ ماجرا شخصیتی است که از هرسو آسیب پذیر است؛ از سویی گروهی از عربهای طرفدار حزب خلق عرب (خلق عرب نام عمومی احزابی بود که از قبل از انقلاب برای تشکیلی کشوری عربی در منطقه جنوب خوزستان فعالیت میکردند و آن را عربستان مینامیدند) به خون او تشنه هستند، از سوی دیگر بچهها (۲۳ نفر) نمیدانند او واقعا با عراقیها است یا یک دوست ایرانی؛ در نهایت همۀ این تردیدها همچنان همراه این شخصیت میماند؛ چنانچه اگرچه او زودتر از ۲۳ نفر و در تاریخ ۱۳۶۴ آزاد شد اما مورد سوظن وزارت اطلاعات ایران قرار گرفت و دوباره زندانی شد. در نهایت پس از بازگشت اسرا در سال ۱۳۶۹ با نامه سید علی اکبر ابوترابی( روحانی آزاد شده از اسارت)، بی گناهیش اثبات شده و از وی رفع اتهام میشود. ملاصالح به دلیل نقش کلیدی در اردوگاه و شخصیتش (وی در مدت اسارت خود کمک بسیاری به اسرای ایرانی کرد و همدم آنان در لحظههای سخت اسارت بود و در موارد بسیاری باعث نجات جان آنان میشود) جایگاه مهمی در داستان ۲۳ نفر دارد؛ جایگاهی که کارگردان هم به آن میپردازد و هم نمیپردازد؛ بدین مفهوم که تکلیف خودش را مشخص نمیسازد که تا چه اندازه می خواهد او را در این داستان را برجسته سازد؟
نقد دیگر این است که سازمان اوج گه تولید کننده این اثر بوده است، درحالی که قبل از این فیلم، یک فیلم دفاع مقدسی موفق با عنوان تنگه ابوغریب را تولید کرده بود (فیلمی که تحسین منتقدان را برانگیخت و اتفاقا آن ماجرا هم بر اساس یک داستان واقعی بود) نتوانست کیفیتی بالاتر و حتی همرده تنگه ابوغریب را در فیلم ۲۳ نفر رقم بزند؛ در حالی که انتظار این است که آثار متاخر بهتر از آثار متقدم باشند. مسائلی چون تصویر جنگ و خط مقدم در فیلم ۲۳ نفر بسیار مصنوعی و غیرقابل باور هستند و موفقیت بزرگ فیلم به بیشتر به داستان آن بازمی گردد و نه قدرت فنی فیلم.
منبع: ایرنا
مرتبط: