نقش پررنگ مادربزرگ و پدربزرگ در تربيت نوه ها
در زندگی پر از مشغله امروز، بسیاری از والدین، به خصوص والدین جوان، فرصت کافی برای گذراندن وقت با کودک خود ندارند.
بسیاری از خانمها شاغل یا دانشجو هستند یا در کلاسهایی شرکت میکنند که نمیتوانند فرزندشان را همراه خود ببرند.
آقایان هم که تکلیفشان مشخص است: کار و کار. گاهی حتی قبل از این که کودک بیدار شود از خانه بیرون میروند و زمان خواب کودک از کار برمیگردند.
در طول روز، شاید حتی فرزند خود را نبینند. میماند فقط روزهای تعطیل که هزار و یک کار دیگر هم برای انجام دادن دارند.
حتی پدرانی که فرصت بیشتری دارند هم باز به طور معمول نمیتوانند بیش از نیمی از روز را با فرزند خود باشند.
اما کودکان همچنان به توجه و مراقبت نیاز دارند. نیازهای آنها چندان با رشد و تغییر اجتماع تغییر نکرده است.
کودک همچنان نیاز دارد کسی باشد که به او غذا بدهد، مراقب سلامتی او باشد، در برابر خطرات احتمالی از او محافظت کند، با او وقت بگذراند، برایش کتاب بخواند، با او بازی کند و جواب پرسشهای بیپایانش را بدهد.
اما در زندگی امروز، از یک طرف والدین بسیار درگیر و مشغولند و از طرف دیگر، سبک زندگی جدید مانند گذشته نیست که اقوام و خویشاوندان در نزدیکی هم و حتی در یک خانه بودند و همیشه اطراف کودک پر از افرادی بود که میتوانستند از او مراقبت کنند.
مادربزرگ و پدربزرگ؛ آغوشی گرم، مهربان و دلسوز و البته بدون هزینه
وقتی مادربزرگ و پدربزرگ از نوهها نگهداری میکنند، خیال والدین بابت بسیاری از موارد راحت است.
میدانند که آنها بهترینها را برای نوه خود میخواهند، به اندازه والدین برای نوهها نگران هستند و از آنها به خوبی مراقبت میکنند.
تازه هزینههای گرفتن پرستار را که ندارند هیچ، ممکن است در مواردی با کمکها و خریدهای خود، هزینههای خانواده را پایینتر هم بیاورند، اما در این میان، نکاتی وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود.
در صورت سپردن والدین به پدربزرگ و مادربزرگها، واقعبینانه توانمندیها و ضعفهای آنها را ببینید.
ردپای گذر سن
مادربزرگها و پدربزرگها معمولا سن بالایی دارند. اگر میخواهید فرزند خود را به آنها بسپارید، سن آنها را به خاطر داشته باشید و میزان توانمندیهای آنها را بسنجید.
فرزندان در بسیاری از موارد، تصویری از والدین خود دارند که خیلی واقعبینانه نیست.
برای آنها پدر و مادرشان همان پدر و مادر قوی که از دوران کودکی و نوجوانی خود در ذهن دارند، باقی ماندهاند که روزگاری به خوبی از عهده مراقبت و تربیت آنها برآمدهاند و برای همین، فکر میکنند لابد الان هم میتوانند به همان خوبی از نوه خود نگهداری کنند.
اما واقعیت این است که وقتی سن بالا میرود، آستانه تحمل در بعضی موارد پایین میآید.
سر و صدا میتواند خیلی بیشتر از قبل کلافه کند.
مدت زمانی که میتوانند کار کنند کمتر میشود و نیاز به زمانهای استراحت بیشتری دارند. آسیبپذیرتر هم میشوند.
خود را برای شنیدن طرز فکر متفاوت پدربزرگها و مادربزرگها در زمینه فرزندپروری آماده کنید
احتمالا پدر و مادر شما در پرورش فرزندانشان قوانین سختگیرانهتری داشتهاند. قوانینی درباره تغذیه، حساسیت به گریه کودک، جدا کردن محل خواب و ترس از لوس شدن فرزند.
آنها را به این دلیل سرزنش نکنید، زیرا احتمالا در آن زمان، تحت تأثیر محیط و دانش روزگار خود بودهاند.
همچنین، والدین امروزی بهتر است، به جای آنکه صرفا بر مبنای کتاب و توصیه متخصصان عمل کنند، کمی به غرایز خود نیز توجه داشته باشند تا بتوانند نیازهای کودکشان را با توجه به روحیه و شخصیت او برطرف کنند و فرزندپروری ویژه خود را شکل دهند.
ممکن است پدربزرگ و مادربزرگهای امروزی وابستگی شدید کودکان را درک نکنند و از چسبیدن مداوم فرزندتان به شما متعجب شوند و به آن واکنش نشان دهند.
از تجربیات پدربزرگها و مادربزرگها بهرهمند شوید
درست است پدر و مادر بهتر از هر کسی صلاح فرزند خود را میداند، اما گاهی خوب است از تجربیات بزرگترها نیز استفاده کنید.
باز هم باید با تدبیر درست، خط قرمزها و محدودیتهایی تعیین کنید که بتوانید در عین استفاده از تجربیات آنها، راه دخالتهای افراطی را هم مسدود کنید.
در برخی موارد بهتر است به پدربزرگ و مادربزرگها اعتماد کنید و قدردان توصیههای آنها باشید.
بزرگ شدن نوهها، مراحل شیرین دیگری برای پدربزرگها و مادربزرگها آغاز میشود.
سفرهایی که ممکن است برای نوههای خود تدارک ببینند یا آنها را همراهی کنند.
اگر آنها از شما فاصله دارند یا در شهر دیگری زندگی میکنند، میتوانند مدتی میزبان نوههای عزیز خود باشند.
در صورتی که نزدیک والدین خود زندگی میکنید، حتما در مناسبتهای مختلف آنها را دعوت کنید.
اجازه دهید فرزندانتان فرصت کافی برای تعامل با پدربزرگ و مادربزرگهای خود داشته باشند.
کودکان از وقت گذراندن با پدربزرگ و مادربزرگهای خود لذت میبرند، زیرا آنها شخصیتهای متفاوتی (نه بهتر و نه بدتر، صرفا متفاوت) با والدینشان هستند و ذهن کوچک کودکان به این تفاوت مشتاق و علاقهمند است.
هرچه فرزندانتان از بودن کنار پدربزرگ و مادربزرگهای خود خاطرات بیشتری داشته باشد ارزشهای خانوادگی برای او غنیتر خواهد بود.
گذاشتن فرزندان نزد پدربزرگ و مادربزرگ چه تاثیری روی کودک خواهد داشت؟
فاصله نسلها. والدین امروزی به خصوص دوست دارند فرزند خود را مطابق روشهایی بزرگ کنند که فکر میکنند درست تر از روش والدینشان است.
آنها از کتابهای آموزشی، کلاسهای گروهی، جلسات پرسش و پاسخ و جلسات مشاوره تخصصی استفاده میکنند تا روشهای بهتری برای فرزندپروری بیاموزند.
اما تغییر روشی که سالیان سال، مادربزرگ و پدربزرگ فرزندان خود را با آن بزرگ کردهاند کار سادهای نیست.
البته میتوان برای آنها توضیح داد، اما اگر هم بپذیرند، باز در عصبانیت یا حتی وقتی احساساتی میشوند، مثل هر انسان دیگری به روشی برمی گردند که بیشتر در وجود و ذهنشان نهادینه شده است.
* دنیای مدرن و فناوریها. به واسطه قرار گرفتن در دنیایی رو به پیشرفت و غنی از اطلاعات، سریعتر از بچههای نسل قبل رشد میکنند و میتوانند باهوشتر و خلاقتر باشند.
همه این تفاوتها، سبک فرزندپروری متفاوتی میطلبد. از سوی دیگر، برخی از این تغییرات میتواند برای پدربزرگ و مادربزرگها پذیرفتنی نباشند.
* البته هستند مادربزرگها و پدربزرگهایی که به خوبی کار کردن با رایانه را یاد گرفتهاند و بازیهای رایانهای را میشناسند، اما باز نگاه آنها و سبک زندگیشان با کودکی که از وقتی چشم باز کرده دنیا را این طور دیده است، متفاوت خواهد بود.
از یک طرف، هماهنگ شدن مادربزرگها و پدربزرگها با این دنیای به سرعت در حال تغییر میتواند سخت باشد و از طرف دیگر، کودک برای مواجه شدن با این دنیای بیانتهای اطلاعات گوناگون، نیاز به راهنماییهای موثر و به موقع و نظارت کافی دارد که از عهده کسانی برمی آید که شناخت خوبی از انواع و اقسام رسانهها، وب سایتها، امکانات اینترنت و تبلت داشته باشند.
* اختلاف روشها و سردرگمی بچهها. وقتی بین والدین و مادربزرگ و پدربزرگ در هریک از این موارد اختلاف نظر وجود داشته باشد، ممکن است باعث شود که کودک دچار گیجی و سردرگمی شود.
نمی داند بالاخره اجازه دارد سر خوراکیهای یخچال برود یا نه، درست است که به غریبهها سلام کند یا نه.
این شرایط میتواند روی شکلگیری عزت نفس و اعتماد به نفس کودک، درونی شدن ارزشها و رفتارهای صحیح تاثیر بگذارد.
بنابراین، یک بحث بسیار مهم در این زمینه هماهنگ شدن والدین با پدربزرگ و مادربزرگ، دست کم در مورد موضوعات مهم است.
اگر قرار است قوانینی وضع شود، بهتر است در خانه خودتان و والدینتان یکی باشند.
بهترین کار این است که چندین بار با صبر و حوصله و البته جدی، با پدربزرگ و مادربزرگی که قرار است از فرزندتان نگهداری کنند جلساتی داشته باشید و با هم صحبت کنید و در مورد مسائل و قوانین مهم به توافق برسید.
نظر آنها را بشنوید، البته قرار نیست در همه موارد شما آنها را تغییر بدهید.
اگر میخواهید وظیفهای به این سنگینی را به آنها محول کنید، باید در مواردی هم پذیرا باشید و شما با آنها هماهنگ شوید.
دلبستگی و مادربزرگها و پدربزرگها
کودکان به یک یا گاهی دو نفر از بزرگسالان اطراف خود دلبسته میشوند. معمولا این فرد مادر است.
دلبستگی و نوع رفتار فردی که کودک به او دلبسته میشود تا آخر عمر روی زندگی کودک موثر خواهد بود.
کودک به فردی دلبسته میشود که همیشه هست، هر وقت اعلام نیاز میکند به نیازش پاسخ میدهد، از او مراقبت میکند و به او احساس امنیت میدهد، پذیرا و گرم است و به او میفهماند که در هر شرایطی، بدون هیچ قید و شرطی او را دوست دارد، حتی اگر رفتار او را نپذیرد، یاد میگیرد که دوست داشته شدن میتواند بدون شرط باشد.
احساس امنیت میکند و در رابطههای مهم دوران بزرگسالی خود نیز این احساس امنیت را خواهد داشت و طبیعتا زندگی شادتری تجربه خواهد کرد.
اما کودکانی که مراقب ثابتی ندارند، با روشهای مختلفی با رفتار آنها برخورد میشود و یا احساس پذیرفته بودن در هر شرایطی را تجربه نمیکنند چنین احساس امنیتی ندارند.
آنها فکر میکنند تنها در شرایط خاصی مقبول و دوست داشتنی خواهند بود، به همین دلیل هم شروع به رفتارهایی برای حفاظت از خود در برابر این دنیای ناامن میکنند.
این کودکان در بزرگسالی و به خصوص در روابط نزدیک خود، مشکلات زیادی خواهند داشت.
بهترین حالت این است که کودک به خصوص در دو سال اول با مادرش باشد که بتواند به او دلبسته شود، البته رفتار مادر در ایجاد دلبستگی خوب و سالم و امن بسیار موثر خواهد بود.
تنها حضور مادر به این معنا نیست که دیگر مشکلی وجود ندارد، اما قطعا دائم تغییر دادن شیوه زندگی کودک، به خصوص در سالهای اول، باعث آزار او خواهد شد.
پس اگر هم ناچارید او را نزد کسی بگذارید، سعی کنید همیشه یک فرد ثابت باشد.
خطر از دست دادن فردی که کودک به او دلبسته است.
از دست دادن فردی که به او دلبسته است برای کودک ضربه بزرگی به حساب میآید، بنابراین هرچند فکر کردن به این موضوع بسیار ناراحتکننده و دردآور است، سعی کنید واقعبین باشید و در صورت وجود شرایطی که این خطر را بالا میبرند، دست کم به کودک این فرصت را بدهید که به فرد دیگری، به خصوص پدر یا مادر خودش هم دلبسته شود، تا بتواند از عهده استرس از دست دادن فرد مورد دلبستگیاش، تاب بیاورد.
* يك نكته بسيار مهم. شاید این مشکل شما هم باشد. بسیاری از پدر و مادرها از همان لحظه تولد ممکن است با سیل اظهارنظرها درباره نگهداری نوزاد مواجه شوند. پدربزرگها و مادربزرگها و افراد دیگر فامیل ممکن است در هر زمینهای شروع به ارائه راهکار کنند.
با بزرگشدن کودکان نحوه دخالت در تربیت کودک بیشتر و پر اهمیتتر میشود چطور اين تعارضها را حل كنيم؟
فرشتههای روی زمین: اینگونه مادربزرگها و پدربزرگها ممکن است به مناسبتهاى مختلف و حتى بدون مناسبت به فرزند شما هدیه بدهند، او را به فروشگاه ببرند تا هرجور اسباببازی که دوست دارد بخرد و یا به او پول بدهند؛ طورى که، کودک شما هنوز از لذت بازى با یک اسباببازی بهرهمند نشده، بعدى از راه مىرسد.
* با فرشتهها چه کنیم؟ مادربزرگها و پدربزرگهایی که برای فرزندتان مثل فرشته میمانند و تمام خواستههای او را بیکموکاست برآورده میکنند، به چند دلیل میتوانند برای شما مشکلساز شوند:
اول اینکه آنها برای فرزندتان عزیزتر از شما هستند، پس فرزندتان از آنها حرفشنوی بیشتری دارد و ترجیح میدهد وقت خود را با آنها سپری کند و همین موضوع میتواند فرصت شما را برای اجرای اصول تربیتیتان کم کند.
دوم اینکه، فرزند شما نمیتواند معنی محدودیت را درک کند چون متوجه شده حتی اگر پدر و مادرش او را محدود کنند، کسان دیگری هستند که این محدودیت را جبران کنند. نیاز به محدودیت، یکی از نیازهای هیجانی اساسی دوران کودکی است که رفع نکردن آن میتواند مشکلات زیادی را در آینده برای فرزندتان و اطرافیانش ایجاد کند.
برای جلوگیری از این اتفاقها توصیه میشود:
* نگذارید فرزندتان اختلاف نظرتان را بفهمد. نگذارید فرزندتان متوجه اختلاف نظر شما و مادربزرگ و پدربزرگ شود، چرا که اگر فرزندتان متوجه این تفاوت در عقیده شود، با انجام رفتارهایی که میداند واکنش دوگانه اطرافیان را برمیانگیزد، از آب گلآلود ماهی خواهد گرفت.
به والدینتان اثر کارهایشان را توضیح دهید. خیلی محترمانه به والدینتان توضیح دهید که آزاد گذاشتن بیش از حد کودک و برآوردهکردن تمام خواستههایش بیشتر از اینکه به نفع او باشد، به ضرر او است.
* خطوط قرمز را مشخص کنید و بر اهمیت اجرای این قوانین تأکید داشته باشید. به والدین خود و همسرتان بگویید که «فرزند شما لباسها و اسباببازىهاى زیادى دارد و سیاست خانوادگى شما بر این است که اندکى محدودش کنید». اگر با وجود استدلال شما، بر خرید هدیه اصرار داشتند، مىتوانید مواردی را پیشنهاد کنید که واقعا به کار شما مىآیند، مثلا باز کردن یک حساب پسانداز!
با قدیمیها چه کنیم؟
گاهی شنیدن نام پدربزرگ و مادربزرگ به والدین شما احساس پیرى مىدهد.
مخصوصا وقتی شما به آنها گوشزد میکنید اطلاعاتشان در خصوص جنبههاى مهم بزرگکردن کودک روزآمد نیست، احساس ناخوشایند مفید نبودن تشدید مىشود.
روی شباهتهای تربیتی تأکید کنید: بهتر است در چنین مواقعی به جای رد کردن همه روشهای تربیتی آنها، روشهای مشترک آنها و خودتان را به زبان آورید و راهنماییهای خوب و مفیدشان را در برابر آنها تأیید کنید.
تفاوتهای تربیتی را توضیح دهید: در مورد تفاوتها به آرامى توضیح دهید که زمانه نسبت به دوران کودکی شما تغییر کرده است.
مقالات، تحقیقات و کتابهاى تازه منتشر شده را در دسترس آنها قرار دهید.
حتى مىتوانید آنها را به ملاقات یک پزشک متخصص اطفال، روانشناس کودک یا جلسات انجمن اولیاء مدرسه فرزندتان ببرید تا با دنیاى امروز بچهها بیشتر آشنا شوند.
قاطع باشید: زمانى که مسئله امنیت فرزند شما مطرح است و یا والدینتان بر روش اشتباه خود تأکید میکنند، بهتر است قاطعانه روی روش خود پافشاری کنید.
حتی گاهی لازم است خیلى ساده، اعلام آتشبس کنید و بگویید: «بیایید بپذیریم که در این یک مورد با هم اختلاف نظر داریم. چون این مسئلهاى است که احتمالا هیچوقت بین ما حل نخواهد شد.
پس لازم است من روش خودم را برای فرزندم داشته باشم».
با مسئولها چه کنیم؟ (پدربزرگها و مادر بزرگها)
این دسته از والدین، همه عمرشان را صرف ایراد گرفتن از شما کردهاند و به شما متذکر شدهاند چه کنید، چه نکنید و چهگونه امورتان را انجام دهید و این روش را برای نوه خود هم به کار میبرند.
آنها ممکن است از این نقطه ضعف خود حتى خبر هم نداشته باشند، بنابراین وقتش رسیده که شما پیش قدم شوید و این عادت بد را تذکر دهید.
* تأکید کنید شما مسئول فرزندانتان هستید. با رفتار محترمانه به آنها نشان دهید که مسئولیت اصلی تربیت فرزندتان برعهده خودتان است.
برای مثال زمانی که رفتار اشتباهی از فرزندتان سر میزند، قبل از آنکه مادربزرگ یا پدربزرگ برخوردی کنند در مقابل آنها بایستید و بگویید: «اجازه دهید خودم مسئله را حل کنم».
* سهلانگار نباشید. اغلب مواقع بیتوجهی و سهلانگاری شما در برخورد با رفتار اشتباه فرزندتان، راه را برای احساس مسئولیت بیش از حد والدین شما یا والدین همسرتان باز میکند؛ پس بهتر است در برابر رفتار اشتباه فرزندتان عکسالعملی داشته باشید که نشان دهد شما پدر و مادر فرزندتان هستید.
نشانههای دخالت مادربزرگ و پدربزرگ در تربیت نوه
تشخیص یک رابطه سمی بین مادربزرگ/ پدربزرگ و والدین کار سختی نیست.
* آیا والدینتان هر روز اصرار دارند بچههایتان را ببینند؟
* هر روز تماس میگیرند و از احوال آنها میپرسند؟
* روشهای تربیتی شما را به وضوح رد میکنند و خلاف آن عمل میکنند؟
* اصرار دارند که نزدیک آنها زندگی کنید یا منزل خود را به نزدیکی شما منتقل میکنند؟
* هیچ سرگرمی به جز دیدن نوهها برای خود تدارک نمیبینند؟
* انتظار دارند تمام تعطیلات در کنار آنها باشید؟
* روشهای تربیتی شما را قبول ندارند و جلوی بچهها آنها را زیر سوال میبرند؟
اختلاف تربیتی بین والدین و مادربزرگ/ پدربزرگها مسئله تعریف نقش و گزینهها است.
این دو ممکن است در تمام مسائل تربیتی با هم توافق نداشته باشند و مادربزرگ/ پدربزرگها قدرت اختیار والدین برای تصمیمگیری در مورد فرزندان خود را قبول نداشته باشند.
نقش کلیدی مادربزرگ/ پدربزرگ حمایت از والدین در فرزندپروری و دادن عشق بیقید و شرط به نوه است.
اگر دخالت مادربزرگ و پدربزرگ در تربیت نوه از مرزهای تعیین شده عبور کند و آنها نقش خود را قبول نداشته باشند، رابطه خانوادگی به سرعت تیره و تار میشود.
دخالت مادربزرگ و پدربزرگ در تربیت نوه در چه موضوعاتی بیشتر دیده میشود؟
* نامگذاری فرزندان
* مسائل مالی و مقدار پول توجیبی
* آموزش اعتقادات مذهبی
* هدیه دادن
* روشهای تنبیه و تشویق
* آزادیها و محدودیتهای کودکان
* سبک لباس پوشیدن و غذا خوردن
* و بسیاری دیگر
تعیین مرز برای دخالت مادربزرگ و پدربزرگ در تربیت نوه
والدین باید در مورد اولویتها و خطوط قرمز خود شفاف باشند. در مورد چه موضوعی حساسیت زیادی دارید؟ آیا زمان خواب بچهها برایتان مهم است؟
آیا فرزندتان باید از یک رژیم غذایی خاص تبعیت کند؟ روشهای تربیتی خاصی را دنبال میکنید؟
هر یک از مواردی را که برایتان اهمیت زیادی دارد به خوبی برای فرزندتان روشن کنید و آنها را با مهربانی و احترام به والدین خود در میان بگذارید.
به روشهای تربیتی خود پایبند باشید و آنها را به میدان جنگ قدرتی که کودکان در میان آن گیر کردهاند، تبدیل نکنید.
چرا جلوگیری از دخالت مادربزرگ و پدربزرگ در تربیت نوه اهمیت دارد؟
یکی از نیازهای اساسی دوران کودکی نیاز به محدودیت است.
کودک باید محدودیتهای معقولی را تجربه کند تا برای زندگی در اجتماع آماده شود.
این در حالی است که مادربزرگ و پدربزرگ برای نوهها منبعی برای رفع محدودیت و تجربه آزادی بیحد و حصر هستند.
عدم تجربه محدودیتهای مناسب و پناه بردن به دیگران میتواند اثرات منفی زیادی در آینده فرزندتان داشته باشد.
دكتر پروانه صفایی مقدم؛ متخصص روانشناسی بالینی