“اختلال اضطراب” در نوجوانی و ترس از رسیدن به استقلال
یک روان درمانگر با بیان اینکه از ۱۲ تا ۱۸ سالگی لازم است که نوجوانان به استقلال در انجام امور مربوط به خود برسند، با اشاره به ترس از رسیدن به استقلال در نوجوانان گفت: بسیاری از ترسها در دوران نوجوانی غیر معقول هستند و در صورت عدم درمان و همراهی همیشگی این ترسها با نوجوان، امکان بروز اختلال اضطراب و در نهایت ترس از رسیدن به استقلال را در نوجوان ایجاد میکند که منشا آن نیز به تربیت غلط والدین و آموزش و پرورش باز میگردد.
دکتر مژگان احمدپور اضطراب را ناشی از عدم توانایی در وصول اهداف و هیجان ناشی از مواجهه با خطر احتمالی دانست و اظهار کرد: در اروپا نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ ساله را از راههای گوناگون نظیر برگزاری اردوهایی از خانواده جدا میکنند تا اینگونه آماده استقلال و عدم وابستگی به خانوادهها شوند و این درحالی است که ما در این زمینه چندان خوب عمل نکردیم و نوجوانان بعضا از استقلال یافتن هراس دارند.
این روانشناس با بیان اینکه آموزش و پرورش در این زمینه بسیار ضعیف عمل کرده است، ادامه داد: نوجوانان ما چنان نازپرورده بار میآیند که تا سالها بدون رسیدن به استقلال به خانواده خود وابسته میمانند. انباشته شدن ترس از استقلال در وجود نوجوان میتواند منجر به اضطراب در او شود. بنا بر گفته فروید (بنیانگذار علم روانکاوی)، تا هفت سالگی شخصیت افراد شکل میگیرد و در این بازه سنی باید عدم وابستگی به خانواده و رسیدن به استقلال آموزش داده شود.
این هیئت علمی دانشگاه با تاکید بر لزوم آموزش استقلال به فرزندان در دوران کودکی و نوجوانی، این را هم گفت که روانشناسان نئوفرویدی معتقدند که آموزش در حیطههای مختلف به فرزندان حداقل تا ۱۲ سالگی تاثیر دارد، تا ۱۶ سالگی میتوان در انسان تغییر ایجاد کرد و پس از آن به ویژه پس از ۲۰ سالگی ایجاد تغییر در افراد بسیار سخت است چراکه شخصیت انسان شکل میگیرد.
به گفته احمدپور، نوجوانان به دلیل خروج از دوران کودکی و ورود به دنیای بزرگسالی پر از ترس، سوال و اضطراب نسبت به آینده مبهم خود هستند. بعضا دچار سردرگمی نقش و عدم انسجام هویت یا همان بحران هویت میشوند. همچنین نوجوان دائما در حال تفکر نسبت به خودپنداره و خود انگارهاش هست و از این رو اگر در این مسیر موفق باشد میتواند به رضایتی از خود برسد ولی در غیر این صورت تشکیل هویت و پذیرفتن آن برای نوجوان کار بسیار دشواری خواهد بود که آورده مهم آن “اضطراب” است.
این روان درمانگر معتقد است که نوجوانی در واقع وقفه و فاصله بین کودکی و بزرگسالی است که در آن نوجوان در پی آزمون و خطا برای پی بردن به خود واقعی است و نوجوانانی که این مسائل را با نیرومندی پشت سر گذاشته و به هویت برسند با اطمینان کافی پا به عرصه بزرگسالی میگذارند، در غیر این صورت سردرگمی نقش و بحران هویت روال عادی زندگی نوجوان را به گونهای بر هم میزند که ممکن است او را از مسیر تحصیلی و شغلی آینده خود دور کرده و بعضا آثار سوئی نظیر روی آوردن به مواد مخدر را به همراه داشته باشد.
این روانشناس با اشاره به ترس نوجوانان از کسب هویت و رسیدن به استقلال، افزود: سردرگمی و ترس در ایام نوجوانی بسیار به چشم میخورد که این نگرانی و ترسها اغلب از آینده و بیحساب است. در برخی موارد نوجوانان از افکار خودشان ترس دارند که مبادا عملی انجام دهند که آنها را گرفتار کند، بعضا احساس میکنند با بروز برخی رفتارها و انجام برخی کارها که تا پیش از این انجام ندادهاند از حالت عادی خود خارج میشوند. ترس از مدرسه، مدیر، اخراج از مدرسه، ترس از خانواده و درگیری خانوادگی که که منجر به طلاق والدین شود، ترس از انجام امری که باعث رسوایی شود، ترسهای اخلاقی نظیر اشراف دیگران به امور زندگی نوجوان و سر در آوردن دیگران از کارهای شخصی نوجوان و در نهایت طرد شدگی نوجوان از جامعه نیز از جمله دیگر ترسهایی است که در نوجوانی شایع است و بعضا منجر به وابستگی نوجوان شده و مانعی برای استقلال یافتن او هستند.
این استاد دانشگاه با دسته بندی ترس به سه قسم فوبیای خاص نظیر ترس از یک جانور، فوبیای اجتماعی نظیر اضطراب شدید در موقعیتهای اجتماعی و عمومی و فوبیای محیط اجتماعی یا بازار هراسی نظیر تنها بودن در مکانهای عمومی، یادآور شد: اگر ترس در وجود نوجوان انباشته شود منجر به ایجاد اختلال اضطراب میشود. از جمله علائم اضطراب در نوجوان سکوت و بی تصمیمی، پچ پچ با خود، تکرار مرتب یک حرکت، اختلال در تفکر، وحشت های بی مورد، حسادت، خشم، بدجنسی و شرارت ناشی از ضربه های دوران کودکی و یا بازتاب ناسازگاری والدین در روابط عاطفی خود و یا تیرگی روابط عاطفی بین دیگر اعضا خانواده است. همچنین علائم دیگری نظیر شب ادراری، ناخن جویدن، راه رفتن در خواب و… نیز میتوانند ناشی از اختلال اضطراب در نوجوان باشند.
احمدپور با بیان اینکه اضطراب نوعی ترس با ریشه عمیق است که فرد را از درون بیقرار میکند و تفاوت آن با ترس در این است که در ترس علت و انگیزه مساله پیدا است اما در اضطراب انگیزه ها اغلب ابهام دارند، خاطر نشان کرد: منشاء ترس میتواند به بیماری روانی ارثی و یا تربیت غلط دوران کودکی و اکتسابی باز گردد. در همه حال منشاء ترس را باید در طرز تفکر جستجو کرد. انباشت ترسها روی یکدیگر میتواند اختلال اضطراب را ایجاد کنند که در شرایط مساوی اضطراب در دختران بیشتر از پسران است. اواخر دوره نوجوانی پر از تنش است و اضطراب نوجوانان شدت پیدا میکند که بیشترین منشاء آن به تربیت غلط والدین باز میگردد.
این روان درمانگر در پایان سخنان خود با تاکید بر اینکه راههای درمان بسیاری برای از بین بردن ترس و اضطراب وجود دارد، گفت: تداوم اضطراب میتواند منجر به شکل گیری بیماری در افراد شود، بنابراین لازم است افراد برای درمان آن اقدام کنند. از جمله ساده ترین راهکارها برای مقابله با اضطراب و ترس در نوجوانی سرگرم کردن نوجوان به فعالیتی مداوم، بیرون آوردن او از حالت انزوا و خوددارری از یادآوری ترسهای گذشته است. همچنین والدین باید بدانند نوجوان برای بدل شدن به یک بزرگسال باید بتواند به بلوغ فکری برسد و از والدین خود مستقل شود. اگر نوجوان نتواند این تضاد بین تداوم احساس وابستگی و میل به استقلال را در خود حل کند نخواهد توانست به روابط معقولی با همسالان خود دست یاید و در نتیجه زندگی تحصیلی و شغلی و به طور کلی آینده او تحت الشعاع قرار خواهد گرفت.
منبع: ایسنا