داستان جذاب زندگی جک ما موفق مرد چین
جک ما مرد چینی که شکست های بسیار زیادی را در زندگی تجربه کرده است اما با تلاش های فراوانی که داشت، امروزه موسس شرکت علی بابا و ثروتمندترین مرد چین است.
داستان زندگی جک ما، مالک علی بابا
همه ما در زندگی به دنبال فانتزی هایی هستیم که بتوانیم از آن ها الهام و انگیزه بگیریم. بسیاری از افراد در دنیا هستند که از نزدیک آن ها را نمی شناسیم، اما می توانیم این انگیزه را از داستان زندگی آن ها بگیریم.
همه ما از دوران کودکی با گوش دادن به داستان های مختلف بزرگ می شویم و می دانیم که قهرمان ها چگونه افراد دیگر را تحت تاثیر قرار می دهند و چه اقدامات بزرگی را به انجام می رسانند.
مطالعات نشان می دهد که این داستان های الهام بخش تاثیر مثبتی روی مغز ما انسان ها دارد و به ما کمک می کند که به انسان های دلسوزتر و بخشنده تری تبدیل شویم و در کل نگاه بهتری به زندگی داشته باشیم. بنابراین امروز هم قصد داریم در مورد یک داستان با شما صحبت کنیم.
داستان زندگی مردی که توانست روی صنعت، اقتصاد و اینترنت کشور چین به تنهایی تاثیر بسیار زیادی بگذارد. داستان زندگی او چیزی کم تر از داستان هایی مثل رابرت، بروس و اسپایدر ندارد. در این قسمت قرار است داستان جک ما را برای شما بازگو کنیم.
جک ما کیست؟
جک ما موسس علی بابا است. کمپانی همتای او یک کمپانی پرتال می باشد. او رسما ثروتمندترین مرد چین است و ثروت شبکه ای او تقریباً ۲۵ میلیارد دلار است. جک ما فقط ۷٫۸ درصد سهام علی بابا را در اختیار دارد و ۵۰ درصد سهام علی پای نیز در اختیار او است. ارزش علی بابا شاید بیشتر از فیسبوک یا حتی کمپانی هایی مثل آمازون باشد.
داستان زندگی علی بابا بسیار جالب است اما نباید گول این اعداد و ارقام را بخورید. شاید فکر کنید که او به سادگی به این جایگاه رسیده اما این اتفاق نتیجه سخت کوشی اش بوده است.
ما یوناکا یا جک ما یکی از میلیاردر های خود ساخته است که در ناحیه جنوب شرقی چین متولد شد. برادر بزرگش او را بزرگ کرد و خواهر کوچکترش نیز همراه آن ها زندگی می کرد. خانواده او یک خانواده موزیسین سنتی بودند و در آن زمان، جزء طبقه متوسط محسوب می شدند.
زمانی که ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا بود، به محل زندگی آن ها در کشور چین در سال ۱۹۷۲ سفر کرد و از آن پس، وضعیت توریستی در آن محل بهبود پیدا کرد و جک ما تصمیم گرفت از این فرصت نهایت استفاده را داشته باشد.
او در کودکی به یادگیری زبان انگلیسی پرداخت و هر روز صبح در نزدیکی پارک منزل دوچرخه سواری می کرد و با توریست های اطراف پارک صحبت می کرد. سپس یک دختر خارجی را ملاقات کرد که به او نام مستعار جک را داد زیرا تلفظ کردنش برای او سخت بود.
جک بعد از فارغ التحصیلی از لیسانس در زبان انگلیسی، به عنوان یک معلم انگلیسی در محل زندگی اش مشغول به کار شد و در ماه ۱۲ دلار حقوق می گرفت. بعد از آن وارد کارهای بسیار زیاد دیگری شد و بسیاری از افراد او را رد کردند و لحظات شکست زیادی را تجربه کرد.
در دوران کودکی مدام در امتحانات مدرسه شکست می خورد. زمانی که بعد از دبیرستان برای دانشگاه درخواست داد، نتوانست کنکور را با موفقیت پشت سر بگذارد. سه بار دیگر در کنکور قبول نشد و در نهایت به دانشگاه محلی شهر خودشان رفت.
او حتی برای دانشگاه هاروارد هم ۱۰ بار درخواست داد اما هر بار رد شد. بعد از لیسانس هم مدام به دنبال شغل های مختلف گشت. تقریباً ۳۰ بار بعد از فارغ التحصیلی درخواست شغل داد که همه آن ها را رد شد. در مصاحبه های بسیار زیادی شرکت کرد.
مثلاً او تعریف می کرد که:” برای یک شغل ۲۴ نفر آمده بودند، که ۲۳ نفر آن ها قبول شدند و تنها کسی که رد شد، جک ما بود. ”
زمانی که در مورد این سختی ها از او سوال شد، پاسخ داد که همه ما باید به نادیده گرفتن و رد شدن در زندگی عادت کنیم و از آن ها به عنوان یک فرصت برای یادگیری و رشد بیشتر خودمان استفاده کنیم.
بعد از همه این شکست ها و تلاش ها در نهایت در سال ۱۹۹۵ به آمریکا سفر کرد و قرار بود در یک پروژه مربوط به ساخت اتوبان همکاری کند. این اولین بار بود که جک ما به فضای اینترنت معرفی شد و آشنایی بیشتری با آن پیدا کرد. کامپیوتر در آن زمان در کشور چین وجود خارجی نداشت و بنابراین قیمت آن بسیار گران بود و اینترنت و ایمیلی هم در کار نبود.
مثلا زمانی که در اینترنت کشور چین را جستجو می کردید، حتی نتیجه ای یافت نمی شد.
سپس تصمیم گرفت که این امکانات را برای کشور چین هم فراهم کند و کاری کند که مردم چین هم به اینترنت دسترسی داشته باشند. سپس از طریق ۱۷ نفر از دوستانش با سرمایه گذاری های مختلف سعی کردند که یک استارتاپ به نام علی بابا را ابداع کنند.
این کمپانی بزرگ کار خود را از آپارتمان جک ما شروع کرد. علی بابا در روز های اول سرمایه گذاری در حد یک سکه هم نداشت اما به سرعت ۲۰ میلیون دلار رشد داشت.
کم کم مردم چین به این سیستم آنلاین اعتماد پیدا کردند و توانستند نقل و انتقالات مالی را از طریق آن به انجام برسانند و احساس کردند که زندگی برایشان راحت تر شده است. در واقع اولین کمپانی موفق جک ما در سن ۳۱ سالگی تاسیس شد که تبدیل به بزرگترین شبکه بازرگانی اینترنتی در کل جهان شد. این کمپانی به سرعت رشد کرد و در سراسر جهان معروف شد.
جک ما اکنون به ما توصیه می کند که:” قوی باشید، مبارزه کنید، خودتان را باور داشته باشید. در کاری که قرار است انجام دهید، مصمم باقی بمانید. از شکست خوردن و رد شدن نترسید و آن را یک فرصت ببینید. در واقع زندگی فوق العاده جک ما هم می تواند سند تمام حرف هایش باشد. ”