تشویق کودک را از یاد نبرید!
یکی از زیباترین تصاویری که از دوران کودکی در ذهن اغلب ما وجود دارد لحظههایی است که به نوعی تشویق و تائید شدهایم؛ وقتی با شوق پایین دفترچه دیکتهمان میدیدیم: بیست تمام، آفرین، همیشه موفق باشی، زمانی که سر صف جایزه میگرفتیم یا هنگامی که با عجله خودمان را به خانه میرساندیم تا همه را برای مادر و پدرمان تعریف کنیم و آنها نیز با تائید و تشویق دوباره ما، برق شادی بیشتر را به چشمانمان میبخشیدند.
در واقع یکی از راههای رشد بیشتر و بهتر ذهن کودکان تشویق است.
تصور این که افراد میتوانند تنها با تنبیه و بدون هیچ تشویقی قدر و ارزش موفقیتها و تواناییهای خود را بدانند تصوری بیهوده و باطل است.
هنگام تشویق، کودک باید بفهمد که به چه جهت تحسین شده است.
برای او توضیح دهید که به این علت که همه غذایت را خوردی و ظرفت تمیز شده است، یک شکلات جایزه میگیری. نباید بگویید: «چون غذایت را خوب خوردی». فرزند شما هنوز معنای خوب و بد را نمیتواند. باید در عمل متوجه شود و احتیاج به مصداقهای عینی دارد.
تشویق باید هر چند وقت یک بار و در برابر کارهای شاخص کودک باشد، نه به صورت همیشگی و برای هر کاری، چرا که در این صورت، تشویق تأثیر خود را از دست خواهد داد.
تشویق نباید از حد اعتدال تجاوز کند، زیرا ممکن است کودک را به خودبینی و خودستایی گرفتار کند.
چگونه كودكان را تشويق كنيم تا خوب رفتار كنند؟
كودكان همواره شما را زیر نظر دارند و همان کاری را انجام میدهند که از شما سر میزند.
در حقیقت کودک با دنبال کردن رفتارهای شما در صدد است تا سرنخهایی برای بروز رفتارهای مختلف در محیط اطرافش پیدا کند تا از این طریق بتواند با دنیای پیرامونش ارتباط برقرار نماید.
پس میتوان گفت کودکان آینه تمام عیار رفتارهای روزمره والدین هستند. شما مدل او هستید.
پس از این فرصت استثنایی بهترین بهره را برده و به هدایت رفتاری او بپردازید.
به یاد داشته باشید آنچه که انجام میدهید معمولا خیلی مهمتر از آن چیزی است که به زبان میآورید. اگر دوست دارید کودکتان از لفظ محترمانه «لطفا» استفاده کند، خود نیز آن را به زبان بیاورید.
کودکان از سه سالگی به بعد مفهوم همدلی را درک میکنند و میتوانند همدلی واقعی را بروز دهند، بنابراین با گفتن چنین جملهای «ناراحت هستم چون اینجا آنقدر شلوغ و پر سر و صدا است که نمیتوانم با تلفن صحبت کنم» شاید به ظاهر جمله ساده و پیش پا افتادهای به زبان آورده باشید، اما واقعیت این است که کودک به اینکه «شما» ناراحت هستید توجه دارد و بدین ترتیب این شانس را دارد که از منظور شما امور و اتفاقات مختلفی نظیر شلوغ بودن محیط را درک کند.
توصیه میشود که به ازای هر یک اظهار نظر منفی، ۶ تشویق توصیفی به زبان آورید
مطالعات روانشناختی نشان میدهد نسبت ۶ به ۱، یک نسبت طلایی است که در خود تعادل پایداری دارد.
یادتان باشد اگر کودکان در برابر انتخاب بین «عدم توجه» و «توجه یا نظر منفی» قرار بگیرند حاضرند گزینه دوم را قبول کنند حتی اگر منفی باشد.
یادتان باشد خود را هم اندازه کودکتان پایین بیاورید
در کنار کودکتان زانو بزنید یا به حالت چمباتمه درآیید. چنین کارهایی در واقع ابزاری قدرتمند برای برقراری ارتباط مؤثر با آنها محسوب میشود.
وقتی خود را هم سطح کودکانتان میکنید، حتی اگر این کار ظاهری و تنها در قالب خم شدن یا نشستن بر روی زمین باشد. آنگاه این امکان را خواهید داشت تا با آنها همفکر و همآهنگ شوید.
با این کار به آنها این فرصت را میدهید که بر روی خواستهها و تمایلات شما متمرکز شوند و به بیان کلی «بفهمند که چه چیزهایی از آنها میخواهید».
پس به خاطر داشته باشید اگر توانستهاید آنقدر به کودکتان نزدیک شوید که توجه کامل شما را به خود جلب کند، نیازی نیست که از او بخواهید به شما نگاه کند.
یادتان باشد به کودک بگویید «حرفهایت را میشنوم». در علم روانشناختی کودک، مفهومی به نام «گوش دادن فعال» وجود دارد.
این هم یکی از ابزارهای کاربردی کودکان است تا بتوانند با احساسات خود کنار بیایند.
يادتان باشد سر قولتان بمانید
در برخورد با کودک به هر چیزی که به زبان میآورید و در قالب قول و تعهد ابراز میکنید پایبند بمانید، حتی اگر آن قول، قول خرید یک بستنی باشد.
وقتی به تعهدتان پایبند باشید، فرقی نمیکند خوب یا بد، کودک به شما اطمینان کرده و برایتان احترامی خاص قائل میشود.
پس اگر به او قول میدهید که پس از جمع کردن اسباببازیهایش برای گردش به خارج از خانه بروید، مطمئن شوید که کفش پیادهرویتان در دسترس است، چون کودک از همان لحظهای که این قول را از شما گرفته به گذر زمان فکر میکند و تلاش میکند تا در اولین فرصت مقابل در منتظر شما باشد. قبل از وارد شدن به درگیریها خوب فکر کنید.
خیلی راحت میتوانید ابتدا فکر کنید که آیا ارزش آن را دارد که وارد هر دعوا یا موضوع جنجالی شوید که کودکتان یک پای آن است؟
قطعا همیشه اینگونه نیست، اما موضوع مهم این است که شما با ورود به هر موضوع بحثبرانگیزی که شاید از نظر شما مهم و از نظر دیگران کمارزش است، بر پیچیدگی و التهاب اوضاع دامن میزنید.
وقتی وارد چنین بحثی میشوید، به قطع یقین از کلماتی با بار منفی نظیر «نه» و «نکن» استفاده میکنید، اما قبل از این کار کمی مکث کرده و از خود بپرسید که «آیا باید دخالت کنم؟»
در واقع سعی کنید ابتکار عمل را در دست گرفته و با عدم دخالت در تمامی مباحث و مشاجراتی که کودک هم در آن حضور دارد به حفظ آرامش اوضاع کمک کنید.
این درست که قوانین مهم هستند، اما استفاده از آنها زمانی ارزش زیادی دارد که «واقعا مهم باشند».
در برابر غر زدن محکم باشید
کودکان دوست ندارند که عنصری آزاردهنده در خانواده باشند. وقتی برای به دست آوردن چیزی به غر زدن متوسل میشوند و شما به عنوان والدین خیلی زود از موضع منفی خود کوتاه میآیید، در واقع فرآیند خطرناکی را آغاز کردهاید که در نهایت دودش هم به چشم خودتان و هم کودکانتان میرود.
یادتان باشد «نه» یعنی «نه» و معنی دیگری نظیر «شاید» ندارد. پس اگر در برابر زیادهخواهی کودک ایستادگی کردید، این مقاومت را تا انتها ادامه دهید، زیرا با کوتاه آمدن از موضع «نه» خود در حقیقت کودک را گستاختر کرده و به او نشان میدهید که در مرتبه بعدی چگونه رفتار به مراتب گستاخانهتری داشته باشد.
مسایل را مثبت و ساده در نظر بگیرید
اگر بتوانید خواستههایتان را با بیانی ساده و به دور از پیچیدگی بیان کنید، کودک نیز خیلی سریعتر متوجه انتظاراتتان میشود و اتفاقا این همان چیزی است که از فرزند خود انتظارش را دارید:
هر مسئولیتی پیامدی به همراه دارد.
همزمان با رشد کودک به او مسئولیتهای بیشتری بدهید.
در واقع شما با این کار مسئولیت بیشتری برای رفتارهایی که از خود بروز میدهد به کودک میدهید و این فرصتی جدید است که تاکنون شانس امتحان کردن آن را نداشته است.
در عین حال میتوانید شانس تجربه کردن عواقب این رفتارها را نیز به کودک بدهید. به عنوان مثال اگر کودک فراموش کرد که ظرف غذای خود را به مدرسه ببرد، او آن روز گرسنه خواهد بود.
یادتان باشد این گرسنگی برای کودک است و در واقع نتیجه عملی است که خود مرتکب آن شده است. نگران نباشید با یک بار غذا نبردن به مدرسه اتفاقی برای سلامتی کودک روی نمیدهد.
کاری کنید که کودک احساس کند فردی مهم است
کودک از اینکه عضوی از خانواده است و میتواند در انجام کارهای مختلف مشارکت داشته باشد حس بسیار خوبی دارد.
برای کمک کردن به او و وارد کردنش به این مرحله مهم، از کارهای کوچک شروع کنید، کارهایی که میدانید از عهده انجام آنها برمیآید.
کودک از بودن در کنار سایر اعضای خانواده که همگی مشغول انجام کارهایی برای خانه هستند احساس غرور میکند.
هر از گاهی حس شوخطبعی داشته باشید
شوخطبع بودن یکی از راههای خنثی کردن تنشها و ناراحتیهای ناشی از مشاجرات است.
بد نیست در اینگونه شرایط خاص و بحرانی وانمود کنید که یک غول یا هیولای بزرگ هستید که میخواهید اطرافیان را قلقلک دهید، البته باید حواستان باشد که شوخی و تفریحی که کودک تصور کند خوشایندش نیست، کمکی به حل موضوع نخواهد کرد و حتی ممکن است بر وخامت اوضاع بیفزاید.
هدف از تشویق کردن
هدف از تشویق کودکان کمک به آنها در جهت داشتن احساس بهتر در مورد تواناییها، تلاشها و موفقیتهایشان است.
هدف از تشویق، دادن مسؤلیتهای بیشتر برای تصمیمگیری و پیشرفت کودکان است، نه اینکه خودمان مسئولیت بیشتری را بر عهده بگیریم.
هنگامی که کودکان یا بزرگسالان در فعالیتهای مختلف شرکت میکنند، اغلب لذت و آرامشی را که از تلاش کردن به دست میآورند، فراموش میکنند و تنها بر نتایج تمرکز میکنند.
به عنوان مثال کودکی که مدتها انرژی خود را صرف کشیدن یک نقاشی کرده در صورتی که خطی را به اشتباه کشیده باشد ناراحت میشود و به جای اینکه بر قسمتهای خوب نقاشی و لذتی که در طول نقاشی تجربه کرده تمرکز کند، تنها بر خط اشتباهی که کشیده است تمرکز میکند.
این خیلی خوب است که ما به برنده شدن علاقه داشته باشیم، اما نباید جزئیات تلاش و لذت حرکت در آن مسیر را فراموش کنیم.
ما به عنوان والدین علاوه بر نتیجه باید تلاش و روند انجام کار فرزندانمان را نیز تحسین کنیم.
باید به آنها نشان دهیم که از تلاش سختشان آگاهیم و تلاش آنها را مورد تشویق قرار دهیم.
دكتر پروانه صفایی مقدم؛ متخصص رو انشناسی بالینی