چند نکته درباره تصویرگری کتاب کودک
نورا حقپرست با بیان اینکه تصویرگری کتاب کودک لازمه کتابهای کودکان و نوجوانان بهویژه کودکان است، میگوید: باید تناسب مخاطب متن با تصویر و تناسب تصویر با قصه رعایت شود.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت تصویرگری کتابهای کودک و نوجوان اظهار کرد: تصویرگری کتاب با توجه اینکه مخاطب ما گروه کودک و نوجوان است، نقشی مهمی در انتخاب کتاب دارد؛ در واقع تصویر مکمل متن است و گاهی فضای بیشتری را برای فهم داستان باز میکند. اما ما در زمینه تصویرگری با چند موضوع مواجه هستیم؛ یکی اینکه گاهی متن برای یک گروه سنی است اما تصویرسازی متناسب با آن گروه نیست، یعنی متن و تصویر به لحاظ مخاطب دچار دوگانگی هستند، ممکن است گاه تصویر پایینتر از سطح متن باشد یا برعکس.
او سپس گفت: همچنین تصویرهای زیبا میتواند لعابی برای متن ضعیف باشد و ضعف کتاب را پشت خود پنهان کند، این موضوع در قصهها به ویژه برای مخاطب کودک پیش میآید؛ یعنی گاهی تصویر به لحاظ لذت بصری و جلب مخاطب از متن پیشی میگیرد. هرچند برعکس این موضوع نیز اتفاق میافتد. ممکن است تصویرگری نتواند با متن ارتباط برقرار کند و در ارائه شخصیتهای اصلی داستان و یا کلا شخصیتها دچار تناقض شود. یا ممکن است متن داستان رئال باشد اما تصویرگر فضای تخیلی برای داستان ترسیم کند، در واقع او نتوانسته بین تصویر و متن تناسب برقرار کند.
حقپرست خاطرنشان کرد: تناسب داشتن مخاطب متن با تصویر و تناسب داشتن موضوع قصه با تصویر از عناصری هستند که اگر دست به دست هم دهند، میتوانند مانند دو بالی باشند که کتاب را حمایت کنند؛ اگر این دو بال درست و هماندازه پرواز کنند، افت و خیز ایجاد نمیشود. اگر اینطور باشد میتواند در موفقیت کتاب بسیار تأثیر بگذارد.
او همچنین بیان کرد: زمانی که در کانون بودم، ارتباط بین تصویرگر و نویسنده را برقرار میکردیم. به نظرم نباید پل ارتباطی نویسنده و تصویرگر متنی باشد که به دست تصویرگر رسیده است؛ آنها باید با هم گفتوگو داشته باشند، مثلا نویسنده بگوید دوست دارد کدام بخش از کتابش در تصویر ویژهتر نشان داده شود، یا کدام بخش قابلیت تصویری بیشتری دارد. گاهی در متن ممکن است تخیل نویسنده آنقدر به سمت تصویری شدن برود که نتواند آن ر ا بیان کند، تصویرگر میتواند با استفاده از نوع تصویرگری و رنگ این خلأها را در متن پوشش بدهد. اگر تعامل نویسنده و تصویرگر وجود داشته باشد به حل بسیاری از مسائل میتواند کمک کند. البته این موضوع به سیاستی که ناشران اتخاذ میکنند، بستگی دارد. اینکه میگویند ارتباط نیست درست است، اما تولید کتاب کار جمعی است و ابتدای کار، نوشتن است.
نویسنده «من، گرگ و شکلات، دلفین پرت» و «پروانههای آبی» همچنین درباره تصویرگری کتابهای ترجمه و اینکه به عقیده برخی ممکن است مناسب کودکان ما نباشد، گفت: این موضوع تا حدی وجود دارد. البته از دلایلی که ممکن است به نظر برسد این کتابها مناسب کودکان ما نیست، محتوای نقاشیها و دیگری تکنیک نقاشی است. این اشکال در برخی از تصاویر کتابهای ترجمه وجود دارد. البته متأسفانه برخی از ناشران به سمت کارهایی میروند که جزء کارهای ادبی و فاخر نیست بلکه این کتابها بیشتر جنبه تجاری دارد، کتابهایی که میتوانیم بگوییم مناسب دکههای مطبوعاتی، دمدستی و مناسب مترو هستند. بحث دیگر کپیرایت کتابهای خارجی است. معمولا ناشران کپیرایت پرداخت نمیکنند و چون هزینه نقاشی نمیدهند، هزینه عمده تولید کتاب کاهش پیدا میکند و همین باعث شده است تعداد کتابهای ترجمه بیشتر باشد. ما کتابهای خوب ایرانی داریم که در خارج از کشور نیز مورد توجه قرار میگیرند و چیزی که این کتابها را ارزشمند میکند، تصاویرشان است.