ناگفتههای دهمین معلم برتر جهان
وظیفه انسانی را ارجح از هر چیزی میداند و بارها گفته که سعی کرده به وظیفه انسانیاش عمل کند. بعد از ۲۶ سال معلمی در منطقه محروم بیجار سرپرست ۱۱۰۰ بچه بیبضاعت است که ۲۷۰ نفرشان بیمارند. او حالا یکی از ۱۰ معلم برتر جهان است و میخواهد جایزه یک میلیون دلاریاش را صرف هزینه درمان بچهها کند.
ثریا مطهرنیا با وجود مشکلات زیادی که داشته، سالها سعی کرده هزینههای مربوط به شاگردانش را فراهم کند و در این راه خیلی اذیت شده و روز به روز مسئولیتش سنگینتر میشود. او میگوید در بعضی از مناطق حتی خانوادهها یک تلویزیون هم ندارند و با توجه به امکاناتی که هست سعی کرده تدریس سنتی و الکترونیکی را تجمیع و عشق و علاقه بچهها را به تحصیل بیشتر کند.
«سعی کردم به وظیفه انسانیام عمل کنم. در جامعه ما اخلاق، تعهد، مهربانی و کرامت طرفداران بسیاری دارد و اگر آسیبی هست یا گاهی احساس میکنیم ممکن است مشکلی باشد. این به دلیل مسائل معیشتی یا برخورد امر مدرن و امر سنتی است، جامعهی مطلوب در طول یک پروسه ساخته میشود و در این راه رواداری، دوری از قضاوتهای احساسی، همیاری در امر مشترک مثل خیر عمومی، رفاه، آبادانی، کمک به دیگری و غیره، همه بسیار دلها را به هم نزدیک و شکافهای اجتماعی را پُر میکند البته حاکمیت هم در اینباره مسئولیت دارد و باید بین نیازهای مادی، مدنی و معنوی جامعه توازن برقرار کند.»
این صحبتهای مطهرنیاست میگوید: «من خود را انسان مطلوب و تراز جامعهی ایران نمیدانم. هزاران بهتر از من در گمنامیاند اما اگر خداوند به من عنایتی داشته تا مورد محبت مردم قرار بگیرم به دلیل آشناییام با کودکانی بود که حس میکردم باید کمکشان کنم تا تحصیلی باکیفیتتر، سلامت و امکانات مطلوبتری داشته باشند.»
توصیه او این است: «توصیه من ابتدا به خود، همان توصیهی بزرگترهاست؛ آنچه را برای خود میپسندیم برای دیگران نیز بپسندیم، چیزهایی مانند رفاه، آرامش، اخلاق، خوبی، عدالت، سلامت و غیره.»
این معلم بارها در صحبتهایش به معضلات اقتصادی خانواده دانشآموزانش اشاره میکند اما ریشه همهی مشکلات را اقتصاد نمیداند: «مسائل فرهنگی هم به نوبهی خود بسیار مهم است. ریشهی همهی مشکلات ما اقتصادی نیست. هر چند اقتصاد اولویت اصلی است اما فرهنگ گاهی حتی روی روش زندگی ما اثر میگذارد. به باور من رواداری، صبر، گفتوگو، فرهنگ مشارکت جمعی، واقعبینی و آشناشدن با مهارتهای حل مسئله بسیار مهم است. گاهی یک خانوار مجبور میشود با ازدواج دخترش به دلیل فقر موافقت کند، مشکل را بازگو نمیکند. از کسی کمک نمیخواهد و مطالبهی حل مشکل نمیکند. این ریشهاش عدم مطالبهگری و خودسانسوری است و باید بین حیا و حقخواهی فاصله گذاشت. باید از زنان سرپرست خانوار حمایتهای قانونی بیشتری صورت بگیرد. گاهی زنان سرپرست خانوار به دلیل نداشتن پشت و پناه با مشکلاتی مواجه میشوند. گاهی فرهنگ ستم به ضعیف در قالبهای ناخوشایندی دیده میشود. فرهنگ کار و تلاش و تولید خیلی مهم است. انسان باید برای زندگیاش تحرک داشته باشد؛ با این توضیح که دولتها هم مسئول حمایت از چنین افرادی هستند که میخواهند روی پای خود بایستند، هم در قالب کمک مادی، هم کمک مشاورهای و رفع تمام این مشکلات نیاز به آموزش میدانی و کار رسانهای دارد.»
مطهرنیا برخی از دانشآموزانی که نیاز به کمک دارند، خود یا همکارانش شناسایی میکنند و برخی را هم خیرین که او دربارهشان تحقیق میکند. البته بعضی از دانشآموزان هم خودشان به او مراجعه میکنند.
او در حال حاضر یک موسسهی خیریه دارد و با کمک همکارانش برای ۱۱۰۰ نفر از کودکان و دانشآموزان بنا به اولویت و نوع کمک لازم، چتر حمایتی ایجاد کرده است، از امکانات تحصیلی و کمکهزینه تا لباس و کیف و کفش، از دارو و درمان گرفته تا عمل های سنگین جراحی پیوند اعضا؛ البته منابع مردمیشان محدود است اما سعی کردهاند مدیریت درستی داشته باشند.
هزینههایی که آنان صرف دانشآموزان نیازمند میکنند، متغیر است و با توجه به نوع نیازشان صورت میگیرد اما با توجه به سنگینبودن هزینههای دارو و درمان، آنان هم به کمک مردم و خیرین وابستهاند: «البته مایلم این نکته را بگویم. به باور شخصی خودم کمکها باید از طریق دولت و نهادها باشد و ریشهی فقر را بخشکاند اما باز هم باید دست مردم و خیرین را بوسید. بودن آنان بسیار مهم است و کمکهایشان در خیلی از موارد جان فرزندانم را نجات داده است. کمک هم فقط مادی نیست، کمک فکری، آموزشی، بسترسازی برای اشتغال و غیره میتواند کمک باارزشی باشد.»
این معلم به جز چهار تا پنج ساعت استراحت و مطالعه مابقی وقتش را صرف ساعات کار حرفهای و امور عامالمنفعه میکند. با این وجود مطهرنیا تا کنون از فعالیتهایی که انجام میدهد خسته نشده است: «گاهی پیش آمده که اندک افرادی مرا با توهین یا تخریب دلسرد کنند اما همیشه لطف خدا و مردم و همچنین معنایابی خودم در توجه به دیگران را به یاد میآورم و این موارد من را احیا میکند و با صبر و اشک به راهم ادامه دادهام.»
بدترین خاطره او آسمانیشدن کودکان بیماری بوده که علیرغم درمان و پیگیری مطلوب، تحمل رنج بیماری را نداشتهاند و شیرینترین خاطره مطهرنیا دیدن موفقیت دانشآموزان یا موفقیت درمان کودکانش و خروج از انزوا و شنیدن صدای شادی و بازیشان بوده است.
منبع: ایسنا
مرتبط: