آب دیگر مایه حیات نیست!
آب مایه حیات نسبت بلکه خود زندگی است و بدون آن زندگی سخت که نه غیرممکن است؛ زیرا بحران کم آبی بیتردید بر ابعاد مختلف زندگی اعم از اجتماعی، محیط زیستی، اقتصادی و حتی سیاسی اثر میگذارد.
«آب در همه شهرهای ایران سهمیه بندی شد».
شاید تا شنیدن این جمله و عادی شدن آن مانند هزاران اتفاق ناگوار که به شنیدنش عادت کردهایم فاصله زیادی نباشد و فقط فرصتی اندک برای جلوگیری از یک فاجعه و شاید هم بزرگترین فاجعه قرن را داشته باشیم.
مشکل کم آبی، مشکلی است که کم و بیش همه از آن آگاه بودیم؛ اما از آموزشهای دست و پا شکسته و آبکی برای صرفهجویی و تبدیل کردن آن به یک شعار تا بیتوجهی در مصرف بهینه، بیتدبیری در درمان، پیشگیری، عدم مدیریت درست نزولات آسمانی در سالهای پربارش و خوشحال شدن از بارانهای مقطعی و صدها دلیل دیگر آن را تبدیل به بحرانی کرد که اگر این بیتدبیری کمی طولانیتر شود میتواند منجر به فاجعهای عظیم شود؛ زیرا بحرانی که امروز در پیش روی ما قرار دارد چیزی فراتر از کم آب شدن یک دریاچه و خشک شدن چند تالاب است.
مشکل امروز به شماره افتادن نفس رودخانههای بزرگ و کوتاه شدن قد سدهایی است که تأمین کننده زندگی در این سرزمین هستند و ادامه دار شدن بیتوجهی به این مسئله میتواند آینده و حیات بشر را خشک کند و دیگر مفاهیمی مانند امنیت، ثبات اقتصادی، آزادی و… هم به کار کسی نیاید.
بسیار خوشبینانه است که تصور کنیم فقط با صرفهجویی مردم و ایجاد فرهنگ مصرف درست آب در بخش خانگی از این بحران عبور میکنیم؛ زیرا که به گفته عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی بیش از ۹۰ درصد آب در حوزه کشاورزی و صنعت مصرف میشود و این یعنی مشکل کمبود آب، فراتر از مشکلی است که بخواهد توسط یک سازمان یا وزارت خانه حل شود و نیازمند همت همه دستگاههای دولتی و غیردولتی و اهتمام مردم است؛ زیرا شاید در حال حاضر مشکل کمبود آب در نیمه مرکزی و خشک ایران شدیدتر باشد؛ اما دیر یا زود دیو خشکسالی گرد شوم بی آبی را مانند ویروسی خطرناک در همه مناطق ایران پخش میکند آن وقت شاید چارهاندیشی و تلاش سودی نداشته باشد.
آب مایه حیات نسبت بلکه خود زندگی است و بدون آب زندگی سخت که نه غیرممکن است؛ زیرا بحران کم آبی بیتردید بر ابعاد مختلف زندگی اعم از اجتماعی، محیط زیستی، اقتصادی و حتی سیاسی اثر میگذارد، برای مثال میتواند باعث بیکاری کشاورزان شود و تبدیل به بحرانی در این بخش شود که عواقب آن نیز تهدیدی برای امنیت غذایی جامعه است، همچنین کم آبی بسیاری از صنایع را مختل میکند و در اقتصاد نیز بحرانی دیگر خلق میکند.
در بخش محیط زیستی نیز بحران کم آبی و خشکسالی میتواند افزایش ریز گردها را به همراه داشته باشد که خود این امر میزبان صدها بحران و چالش دیگر است.
کمآبی در کشور حتی میتواند باعث مشکلاتی در حوزه سیاست خارجه و تجارت کشور نیز بشود؛ زیرا که همسایگان مان نیز به خوبی نسبت به این مشکل آگاه هستند و این امر را میتوان در سخنان رئیس جمهور کشور همسایه در مراسم افتتاح سد کمال خان که از تبادل آب با نفت سخن میگوید، متوجه شد.
شاید اگر خشک سالی نیز همانند سایر بلایای طبیعی مثل سیل، زلزله، آتشفشان و… با سر و صدا و ناگهانی رخ میداد توجهات بیشتری به آن جلب میشد؛ اما این بلای طبیعی به تدریج و بی صدا میآید و زمانی صدای آن بلند می شود که تبدیل به یک فاجعه شده باشد.
پس تا قبل از اینکه ناقوس شوم این بلای طبیعی به صدا در بیاید باید همه کشور از مردم تا دستگاهها و سازمانها به جای تزریق آرام بخش هایی موقتی چارهای بیاندیشند تا مبادا روزی سهولت دسترسی به آن برایمان تبدیل به خاطرهای دور شود و مفهوم جمله بابا آب داد برای کودکان مان تبدیل به دغدغه روزانه شود.
منبع: ایسنا
مرتبط: