خانواده خود را با دیگران مقایسه نکنیم
یکی از عادات ناپسند در روابط اجتماعی بویژه در محیط خانواده، مسئله «مقایسه کردن» افراد با یکدیگر است. این رویه غلط اگر نگوییم اکثر مردم، متاسفانه در رفتار بسیاری از ما به صورت یک عادت ثانویه درآمده است.
من نباید فرزندم را با بچههای دیگران مقایسه کنم. به عنوان مثال خطاب به پسرم بگویم: پسر همسایه را نگاه کن، ببین در تحصیل چقدر موفق است. همه نمراتش عالی میباشد. در المپیادها به مقام رسیده است. تو هم از او یاد بگیر همت او را داشته باش و … .
خواهر و برادر گرامی، شما نباید همسرتان را با همسران دیگر مقایسه کنید. در اموری همچون ثروت و درآمد، مسافرتهای پیدرپی، تفریحات زیاد، شغل و مقام، وسائلنقلیه، هنر، خانهداری، بچهداری، مدل لباس پوشیدن، آشپزی، علم و دانش، زیباییهای ظاهری، اخلاق و رفتار، ایمان و تقوا و …
سوال:
چرا نباید فردی را با دیگری مقایسه کرد؟ پاسخ این است که: اولا، تکتک انسانها با همه شباهتهای ظاهری در استعدادهای ذاتی با یکدیگر تفاوتهای بسیاری دارند. مانند میزان هوش، حافظه، دقت نظر، فهم و درک مسائل، علاقمندیها و ذوقیات و قوای جسمانی و فیزیکی و …
ثانیا، افراد جامعه از لحاظ امکانات مادی و معنوی و شرایط محیطی و تربیتی و … تمایزات زیادی با همدیگر دارند و در شرایط یکسانی نیستند تا با یکدیگر مقایسه شوند.
وقتی این همه تفاوتهای واقعی را در نظر بگیریم، قطعا مقایسه و سنجش اشخاص با یکدیگر درست نیست. به عبارت دیگر، انتظارات یکسان از افرادی که شرایط برابری ندارند، عادلانه و منصفانه نیست. من نمیتوانم از فرزندم با ضریب هوشی مثلا صد و دوستش که ضریب هوشی او مثلا صد و پنجاه است، ارزیابی واحدی داشته باشم و او را به خاطر اینکه از دوستش ضعیفتر و پایینتر است، سرزنش و توبیخ کنم.
همچنین مردی که پنج فرزند دارد و در یک خانه هفتاد متری و با حداقل درآمد بخور و نمیر، زندگی میکند، صحیح نیست که با خانوادهای که دو فرزند دارد و در یک منزل پانصد متری و با درآمد بالا و فراوان، زندگی میکند، مقایسه کنیم.
همسرم بهترین دوران جوانی خود را با من سپری کرده است و حالا که از طراوت جوانی او کاسته شده است، درست نیست که وی را با زن جوان دیگری بسنجم.
آسیبشناسی مقایسه اشخاص با همدیگر
در اینجا لازم است این پرسش اساسی را مطرح کنیم که با وجود این تفاوتهای بیشمار چه تبعات و ناهنجاریهایی در پی مقایسهکردن حاصل خواهد شد؟
از خوانندگان محترم تقاضا میشود که به این قسمت از بحث بیشتر عنایت کنند.
۱- مطابق مثالهای فوق، اگر برتری و مزایای دیگران به رخ فرزند یا همسرم کشیده شود، از نتایج آن به طور قطع «تحقیر و توهین، سرخوردگی و سرافکندگی و دلسردی» خواهد بود.
۲- در صورت تکرار حالت اول و پافشاری بر بهرخکشیدن نقاط مثبت دیگران، از نتایج آن به طور یقین «لجاجتورزیدن، کینهبهدلگرفتن و بیتوجهی» خواهد بود.
۳- اگر ضعفها و عیبهای دیگران به رخ فرزند یا همسرم کشیده شود، قطعا حاصلش برای آن دو «ایجاد غرور کاذب، روحیه تکبر، خودپسندی و احساس بینیازی از تلاش» خواهد بود.
۴- در حالت سوم، با بازگوکردن عیوب دیگران، هم گوینده و هم شنونده گرفتار گناه غیبت میشوند که خود از گناهان کبیره و از صفات بسیار نکوهیده محسوب میشود.
۵- به جای اینگونه مقایسههای تخریبی میتوان با درک صحیحی از شرایط و اوضاع و احوال، برای هر فرد تیبین واقعبینانهای از محیط تربیتی به عمل آورد و با ایجاد بسترهای مناسب، افراد مورد نظر را به خودباوری و تلاش مضاعف برای شکوفایی استعدادهای ذاتی خود رساند.
مسابقه خطاطی
پیامبر (ص) در مسابقه خطاطی به حسنین (ع) سفارش فرمود: هرکس خطش زیباتر بود، قدرت او نیز بیشتر است. آن دو بزرگوار هر کدام خط زیبایی نوشتند. اما پیامبر (ص) قضاوت نکرد و آنها را به نزد مادرشان فاطمه (س) هدایت فرمود تا نگرانی داوری، با عاطفه مادری جبران شود. حضرت زهرا (س) دید که هر دو خط زیباست. با خود گفت من چه میتوانم بکنم و چگونه میان دو کودکم داوری کنم؟ با ژرفنگری و رعایت مسائل دقیق تربیتی، قضاوت و مقایسه نهایی آنان را به تلاش خودشان ارتباط داد و فرمود: ای نور دیدگانم، من دانههای این گردنبند را با پارهکردن رشته آن بر شما میریزم و هر کدام که دانههای زیادتری برداشت، خط او بهتر و قدرت او بیشتر است. (فرهنگ سخنان فاطمه (س)، محمد دشتی، ص ۷۳، بحار، ج ۴۵، ص ۱۹۰)
در همین قصه کوتاه، نکات ظریفی نهفته است که توجه به آنها بسیار آموزنده است:
۱- هر دو کودک نازنین، معصومند.
۲- از لحاظ مراتب علمی و مقامات معنوی هر دو برادر، شرایط برابری دارند.
۳- با وجود شرایط یکسان، پیامبراکرم (ص) خودش میان آن دو پاره تن قضاوت نکرد بلکه این مسئولیت سنگین را به مادرشان سپرد.
۴- مادر دوراندیش نیز همانند پدر بزرگوارش، قضاوت نهایی را به تلاش و همت خود آن دو کودک واگذار کرد.
این دقت نظرها و ظرائف در قضاوت و مقایسهکردن انسانها با یکدیگر، بیش از پیش باید حساسیت و دلنگرانیهای ما را برانگیزد.
هرچند موضوع بحثمان در این بخش «نبایدهاست» اما به مناسبت به دو نکته دیگر اشاره مختصر میشود که البته خالی از لطف نیست.
نکته اول: مقایسه انسان با خودش صحیح و مفید است
من میتوانم خود را در زمینههای مختلف علم، نظم، ادب، تقوا، سلامتی و … با گذشته و سابقه خودم در نظر بگیرم. اگر پیشرفت داشتم، شکر خدا را به جا میآورم و از او میخواهم که مرا باز هم یاری کند تا بیش از گذشته ترقی کنم. این چنین مقایسه و ارزیابی از خودم به طور طبیعی موجب نشاط و امید خواهد بود. اما اگر نسبت به گذشته، رشدی پیدا نکردم یا عقبگرد داشتم، لازم است وضعیت خود را بررسی کنم و چنانچه کوتاهی صورت گرفته، نقاط ضعف و آسیبپذیر را شناسایی کنم و به جبران آن همت گمارم. بدیهی است که این چنین مقایسهای، حکم «هشدار و بیدارباش» خواهد داشت و آدمی را از غفلتها و فراموشیها بازمیدارد.
نکته دوم: مقایسه خودم با دیگران نیز صحیح و سازنده است
من میتوانم خودم را با دیگران به دو شکل مقایسه کنم:
۱- روایت داریم که در امور مادی و دنیایی، انسان خود را با افراد پایینتر از خویش بسنجد. امام علی (ع) فرمود: «بیشتر به افراد پایینتر از خود نگاه کن زیرا این کار درهای شکرگزاری را به رویت میگشاید.» (نهجالبلاغه، نامه ۶۹) «به بالادستان خود نگاه نکن زیرا که این کار موجب میشود تا به نعمتهای پروردگارت اعتراض نکنی.» (پیام امام امیرالمومنین، مکارم شیرازی ج ۱۱، ص ۳۵۲) سعدی پول نداشت که کفش تهیه کند. در دلش غرغر میکرد که خدایا، من شاعر ایران هستم، آیا یک جفت کفش نباید داشته باشم؟ این چه وضعیه؟ روزی از مقابل مسجدی میگذشت، شخصی را دید که از زانو به پایین پا نداشت. به محض دیدن او گفت: الحمدلله، اگر کفش ندارم، پا که دارم.
مرغ بریان به چشم مردم سیر
کمتر از برگ تره بر خوان است
و آن که را دستگاه و قوت نیست
شلغم پخته، مرغ بریان است
( کلیات سعدی، گلستان، ص ۹۶ و ۹۷)
خداوند به عیسی (ع) فرمود: ای عیسی! قلب خود را به خشیت وادار کن. به سوی آن کسی که (از لحاظ مادی) پایینتر است بنگر. بدان که سرچشمه همه خطاها و گناهان، حب دنیا و دوستی آن است. (مجالس شیخ صدوق، مجلس ۷۸، به نقل از در محضر مجتهدی، ج ۲، ص ۳۲۸) چشمدوختن به زندگی افرادی که از نظر مادی بالاتر از ما هستند، موجب سلب آسایش جسمانی و کاهش آرامش روانی، اعتراض و شکایت از خدا، ناسپاسی و ناخرسندی از نعمتها، عدم احساس خوشبختی، تقویت روحیه چشم و همچشمی و رقابتهای ناسالم خواهد بود. برخی از ما بدون توجه به معیار واقعی ارزشهای انسانی از قبیل «تقوا و ایمان» با کمال تاسف، داراییهای مادی خود را به رخ دیگران میکشیم و به این وسیله بر آنان فخرفروشی میکنیم؛ غافل از اینکه این امور از قبیل «ثروت، قدرت، شهرت، زیبایی، زیادی اقوام و فرزند» به هیچوجه از نظر الهی ملاک و میزان انسانیت نیست. گرامیترین و بالاترین در پیشگاه خداوند «باتقواترین» شما انسانهاست. (حجرات – ۱۳)
۲- در مسائل معنوی خوب است که آدمی خود را با انسانهای بالاتر از خود مقایسه کند تا بدینوسیله «انگیزه رشد و تعالی» پیدا کند. لقمان حکیم گفت: «ای پسرم در امور معنوی و آخرتی به افراد بالاتر از خود نگاه کن» (همان، ص ۳۵۳ و در محضر مجتهدی، همان، ص ۳۳۱)
خلاصه و جمعبندی
گفته شد که افراد را نباید با یکدیگر مقایسه کنیم زیرا ارزیابی و سنجش انسانها نوعی «نمرهدادن» کمی و کیفی محسوب میشود. از آنجا که نمرهها هیچگاه دقیق محاسبه نمیشود، بنابراین با داوری ما چهبسا در حق آنان ظلم شود. نمره ما به همسر یا فرزندان و اشخاص دیگر به طور قطع برای آنها مشکلات جدیدی ایجاد خواهد کرد. بازگوکردن امتیازات همسر و فرزندان دیگران، موجب ناامیدی، سرخوردگی و تحقیر و احتمالا لجبازی و کینهتوزی میشود. بازگوکردن معایب و نقایص همسر و فرزندان دیگر، موجب غرور کاذب، خود برتربینی و احساس تکبر و ارتکاب گناه غیبت میشود. همانطور که ملاحظه میشود، مقایسه کردن افراد با یکدیگر، از هر دو جهت، کانون گرم خانواده را با تهدیدات جدی مواجه میسازد.
منبع:ایسنا
مرتبط:
مقایسه کودکان با یگدیگر چه عواقبی دارد؟