اردوی یک روزه پیشاهنگی – کوه سرخ – ۹۸/۷/۱۹
گزارش و عکسهای تهیه شده توسط پیشاهنگان | گزارش و عکسهای تهیه شده توسط مربی | |
|
|
گزارش اردوی پیشاهنگی | ||
با سلام امروز مورخ ۹۸/۷/۱۹ اولین اردوی پاییزه برگزار شد. طبق عادت همیشه، همگی تا ساعت ۸ در خانه جهانگردی دور هم جمع شدیم. در ابتدا ۲ نفر از پیشاهنگان با آقای قاجار برای جابه جایی وسایل و آماده کردن ماشین رفتند، در این بین با مهمان امروز که خانم غفاری بودند آشنا شدیم. بعد از اتمام کار پیشاهنگان همگی با صف به درون ماشین رفتیم که پیشاهنگان در پاژن به همراه آقای قاجار و فرشتگان و خانم رئیسی به همراه خانم ضرابیان به راه افتادیم. در راه در مورد شروع مدارس و تابستان گذشته صحبت کردیم. در ساعت تقریبا ۹ به کوه سرخ واقع در شهرک گلستان رسیدیم و کمک کردیم تا وسایل را به اردوگاه ببریم. کمی تا اردوگاه پیاده روی کردیم. سپس زیراندازها را انداختیم و آقای نورائی، عبداللهی و آقای قاجار رفتند تا پرچم را برای مراسم پرچم آماده کنند در این بین فرشتگان و پیشاهنگان کمی صحبت کردند. سپس همگی برای مراسم پرچم به صف شدیم. بعد از اتمام مراسم کلاس کمک های اولیه، صبحانه که آش بود را صرف کردیم. بعد از بازی برای کلاس آموزش چادر که توسط آقای نورائی انجام می شد آماده شدیم. در ساعت ۱۴ آخرین آموزش که منطقه شناسی بود توسط آقای نجات و سینا نورائی انجام شد. در ساعت ۱۴:۳۵ برای نهار آماده شدیم و در حال حاظر در حال نوشتن گزارش هستیم و پیش بینی می شود که بعد از گزارش به مراسم پرچم می رویم و اردوگاه را جمع می کنیم. با تشکر از مسئولین محترم گزارش از: ستاره نجابت
امروز طبق روال همیشگی ساعت ۸ صبح روبه روی خانه جهانگردی جمع شدیم. فرشته ها و پیشاهنگان یکی یکی به جمع اضافه شدند. یک نفر مهمان به اسم مینو غفاری در جمع حضور داشت. ساعت ۸:۱۵ بود که همگی به صف سوار ماشین آقای قاجار و خانم ضرابیان شدیم. گزارش از: راحله رئیسی
ساعت ۷:۳۰ صبح، در خیابان چمران شیراز، روبه روی خانه گردشگری به گروه پیشاهنگی فارس پیوستم و با اعضای گروه و مربیان آشنا شدم. ساعت ۸ صبح در دو گروه سوار بر دو خودرو به سمت کوه سرخ در غرب شیراز حرکت کردیم. وقتی از ماشین پیاده شدیم، وسایل اردو را بین بچه ها تقسیم کردند تا هرکس کمکی در کار کرده باشد. درابتدای مسیرمان، یک معدن استخراج شن و ماسه بود. بعد از مدتی پیاده روی، در کنار مسیلی که حالا بی آب بود، زیرانداز پهن کردیم و مدتی منتظر ماندیم تا مراسم پرچم را انجام دهیم. در این مدت حشره عجیبی نظر همه ما ( و به خصوص پیشاهنگان) را به خود جلب کرده بود. برای انجام مراسم پرچم در دو صف فرشته ها و پیشاهنگان حرکت کردیم و در آنجا بود که متوجه نظم موجود در کارهای گروه شدم. برای مراسم پرچم در دو ردیف با فاصله از یکدیگر ایستادیم و سه نفر از پیشاهنگان با حمایل هایی با نقش پرچم جمهوری اسلامی ایران و رعایت هماهنگی قدم ها و ادب، تا نزدیکی پرچم آمدند. سپس یکی از آن ها پرچم را بالا برد و ما همراه او سرود جمهوری اسلامی را خواندیم. وقتی پرجم به بالا رسید، به آن سوگند خوردیم و در آخر سوگندنامه پیشاهنگی را یاد کردیم. بعد در صف های منظم برگشتیم و صبحانه خوردیم، آش سبزی گرم با نان تازه. راستی که صبحانه خوشمزه ای بود. دوباره در صف برگشتیم پایین و در سایه نشستیم. آقای قاجار کلاس توضیح وظایف پیشاهنگان و آموزش کمک های اولیه گذاشتند برای اینکه در صورت شکستگی دست یا پا چگونه از آن محافظت کنیم، آن را ببندیم و تا رسیدن اورژانس مانع حرکت و درد بیشتر آن شویم. بعد از درس دو سری وسطی بازی کردیم. بعد از بازی سیب خوردیم و کلاس برپایی چادر توسط آقای نورائی شروع شد: کار برپایی چادر را مرحله به مرحله آموزش دادند و خیلی لذت بردم. بعد از برپایی چادر، دو نفر از پیشاهنگان، درباره کوه سرخ اطلاعات خوبی به ما دادند و بچه ها نکته برداری کردند. قبل از ناهار، ظرف هایمان را با آب لوله ی همانجا شستیم. بعد ناهارمان را که خوراک مرغ گرم و لذیذی بود، خوردیم و در پایان گزارش روزمان را نوشتیم. گزارش: مینو غفاری
|