چگونه با «ذهن‌آگاهانه» زندگی کنیم؟

زندگی‌های امروز در مقایسه با زندگی‌های چند قرن پیش و حتی ۱۰۰ سال پیش زندگی راحت‌تری است، اما  افسردگی و میزان ریسک به خودکشی و حتی خود خودکشی افزایش یافته است. ما تصور می‌کنیم این مسائل در کشور ما و در خاورمیانه است، اما استرالیا دومین رتبه خودکشی زنان در جهان را دارد و ما شوکه می‌شویم که این کشورها که این مسائل را ندارند. شاید این موضوع به دلیل این باشد که انتظارات ما از زندگی متفاوت شده و توقع داریم زندگی با رنج کمتری داشته باشیم.

رفاه در زندگی ما بیشتر شده اما پریشانی‌ها افزایش یافته و حالمان ناخوب‌تر شده است. اگر به تاریخ بشریت نگاه کنیم، انسان امروز زودتر از زندگی خسته می‌شود و استفاده از داروهای کمک‌کننده افزایش یافته، زیرا انسان امروز به نظرش می‌رسد که آنچه حالش را خوب می‌کند باید از بیرون به روانش وارد شود که این موضوع باعث همه پریشانی‌های ما شده است.

ذهن‌آگاهانه کمک می‌کند که انسان به سمت زندگی هوشمندانه‌تر، در لحظه زندگی‌کننده‌تر و بیدار شده‌ از رفتارهای عادتی حرکت کند، افزود: خیلی به عادت‌های خودکار معتاد شدیم و آنقدر آن‌ها را تکرار کردیم که اصلاً یادمان رفته هر لحظه زندگی می‌تواند خاص باشد. بسیار با سرعت زندگی را می‌گذرانیم و اگر در انتهای روز از خودمان بپرسیم که امروز چه کاری کردیم، احتمالاً فقط یکسری از کارهای روزمره را می‌توانیم نام ببریم، اما در کدام یک از لحظات آن روز بودیم و تجربه بودن در آن لحظه را داشته‌ایم؟ روانشناسان می گویند اگر ذهن‌آگاهانه زندگی کنیم، شانس اینکه حال خوب داشته باشیم افزایش می‌یابد. ما از لحظه به دنیا آمدنمان خاطره نداریم، اما در آن لحظه که از تجریه جنینی خارج شدیم، یک یار شفیق با ما همراه شد که جهان را با آن تجربه کنیم  وآن هم تنفس است. در طول روز چقدر متوجه این هستیم که تنفس‌هایمان صحیح است؟ امروز روانشناسی به این نتیجه رسیده‌ که  اکثر آسیب‌ها و هیجاناتی که تجربه می‌کنیم در نتیجه خارج شدن فیزیولوژی از کوک سالم خود است که بخش زیادی از آن مربوط به تنفس می‌شود. برای ورود به ذهن‌آگاهی باید حواسمان به این باشد که تنفس کمک می‌کند، کوک باشیم. تنفس‌های ما اکثراً سطحی، منقطع، کوتاه و بریده است.

نفس عمیق و یا دیافراگمی که به ما کمک کند که کوک باشیم را  کمتر تجربه می‌کنیم. هر زمان که حس کردیم از کوک خارج شدیم باید به سراغ تنفس‌های عمیق برویم. ما به پنج حس شنوایی، بینایی، لامسه، بویایی و چشایی مجهز هستیم، اما به‌جز  بینایی و شنوایی از حواس دیگر خیلی استفاده جدی نمی‌کنیم در حالی که ذهن‌آگاهانه ذهن‌آگاهی می‌گوید این پنچ گنج، بسیار می‌توانند کمک کنند. اگر به این پنج حس  که شاه کلیدش  تنفس است مجهز نباشیم، مثل تاجری هستیم که در گاو صندوق چیزهای گران قیمت دارد، اما چشمش به مغازه دیگری است و حسرت پولداری بقیه را می‌خورد. شاید کووید ۱۹ آمد که به ما بگوید چه چیزهای داریم. قبلاً در مهمانی‌ها سرهایمان در گوشی بود، اما حالا که ممکن است گاهی بعد از مدت‌های طولانی و با رعایت فاصله فیزیکی یکدیگر را ببینیم، تازه متوجه می‌شویم قبلاً چه چیزهایی داشته‌ایم و قدر آن را می‌دانیم. از ویژگی‌های انسان این است که به سرعت به داشته‌ها عادت می‌کند و قدر آنها را نمی‌داند.

هنگامی که چیزی را مشاهده می‌کنیم و از ما می‌پرسند چه چیزی می‌بینیم معمولاً می‌گوییم آن چیز خوشگل یا زشت است در حالی که وصف ما باید صرفاً در رابطه با خود آن موردی که مشاهده می‌کنیم باشد؛ مثلاً در توصیف یک خودکار می‌توانیم بگوییم قدش چند سانت است، نرم یا سخت است، رنگش چه شکلی است و …، یعنی اطلاعاتی که می‌دهیم فقط متعلق به همان خودکار است. توصیف زمانی سالم است که از واژهایی استفاده کنیم که متعلق به متغیری باشد که آن را تجربه می‌کنیم نه چیزهای دیگر. ذهن‌آگاهانه می‌گوید زمانی ما چیزی را مشاهده می‌کنیم که با تمام وجود آن چیز را دیده باشیم. یکی از کارهایی که ذهن‌آگاهانه برای ما انجام می‌دهد این است که در صلح بیشتری با خود و دنیای پیرامون خود باشیم، زیرا ما را متوجه می‌کند که کوک از درون ما آغاز می‌شود نه توسط دیگران.

به قلم : زهره سپهری شاملو

مرتبط:

خستگی ذهنی دارید؟ درمان ساده شما اینجاست

تقویت ذهن و حافظه با تمرین جالب لمس سکه !

خاطرات بد از ذهن پاک می‌شوند؟