خاطرات مواجهه کودکان با گرگ عروسکی یک نمایش

خاطرات مواجهه کودکان با گرگ عروسکی یک نمایش/پخش آنلاین ستودنی است

خاطرات مواجهه

حسن دادشکر هنرمند باسابقه تئاتر کودک و نوجوان از پخش تولیدات کانون به صورت آنلاین در دورانی که ویروس کرونا باعث تعطیلی مکان های هنری و تفریحی کودکان شده است، قدردانی کرد.
به گزارش خبرنگار مهر ، با شیوع بیماری کووید-۱۹ در کشور، روزانه یکی از تولیدات امور سینمایی و تئاترهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به صورت آنلاین در پرتال اینترنتی کانون پرورش فکری منتشر می شود. یکی از آثار پخش شده، نمایش «قصه نقلی و مادربزرگ» به کارگردانی حسن دادشکر است.

حسن دادشکر کارگردان باسابقه تئاتر کودک درباره روند تولید و اجرای نمایش «قصه نقلی و مادربزرگ» یادآور شد: این نمایش را در سال ۱۳۷۰ نوشتم و کارگردانی کردم که خوشبختانه با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبان روبه رو شد. با توجه به جنبه های آموزشی، تربیتی و پرورشی آن و استقبال بسیار خوب مخاطبان، به درخواست مرکز تولید تئاتر کانون، در سال ۱۳۷۲ یک بار دیگر آن را به صحنه بردم و البته مدتی هم در کرمانشاه اجرا شد. در جشنواره بین المللی نمایش عروسکی تهران مبارک هم بسیار مورد توجه قرار گرفت.

دادشکر درباره قصه این نمایش نیز توضیح داد: نقلی پسربچه روستایی باهوش و مهربان یست که می خواهد به دیدار مادربزرگش برود. اما در راه با جنگلبان برخورد کرده و او ضمن یادآوری خطرات جنگل، بوقی به نقلی می دهد که در مواجه با خطر آن را به صدا در بیاورد تا جنگلبان به کمکش بیاید. نقلی در مسیر با گرگی که خود را به صورت گوسفند مریضی درآورده برخورد می کند. گرگ او را به بیراهه می کشاند. قصه با درگیری نقلی و گرگ در خانه مادربزرگ ادامه پیدا می کند. نقلی که متوجه خطر شده بوقش را به صدا در می آورد. در نتیجه جنگلبان می رسد و مادربزرگ و نقلی نجات پیدا می کنند. در پایان نمایش بازیگران تنبیه گرگ را به تماشاگران واگذار می کردند. اما در اولین دوره اجرای این نمایش در سال ۷۰ نوع برخورد کودکان تا حدودی تمایل به خشونت داشت و مایل بودند گرگ قصه در پایان کشته شود.

این هنرمند باسابقه تئاتر کودک و نوجوان با بیان اینکه من ۲ بار این نمایش را اجرا کردم، اولین بار در سال ۷۰ و دومین بار در سال ۷۲. برخورد تماشاگران کودک در هر دوره با این نمایش متفاوت بود، افزود: نکته مهمی که باید در این خصوص گفته شود این است که در اجرای سال ۷۰ با توجه به فاصله کمی که با دوران جنگ داشتیم، پایان نمایش اکثرا با خشونت مواجه می شد. یعنی کودکان تماشاگر هنگام تصمیم گیری برای تنبیه گرگ، تمایل به کشتن او داشتند. فکر می کنم این عکس العمل از تاثیرات جنگ در روح و روان کودکان آن دوران بود. در آن شرایط گروه بازیگران تلاش می کردند جنبه های آموزشی تربیتی را رعایت کرده و مخاطبان را به مسیری منطقی و درست برای تصمیم گیری هدایت کنند اما گاهی هم مجبور می شدند تن به کشتن گرگ قصه بدهند. در صحنه آغازین نمایش قصه نقلی تماشاگران به صحنه دعوت می شدند تا به صورت نمایشی از یک بازار سنتی ایرانی خرید کنند. بچه ها ضمن لذت بردن از حضور در صحنه، ارتباطی صمیمانه با بازیگران برقرار می کردند که به درک، دقت و دخالت منطقی و مناسب تماشاگران در جریان نمایش به ما کمک می کرد.

کارگردان «قصه نقلی و مادربزرگ» اظهار کرد: به خاطر دارم که در یکی از اجراهای سال ۱۳۷۲ کودکی از گرگ نمایش ترسید. هر چند تا پایان در سالن بود اما من متوجه ترس او شدم. نمی خواستم او با ترسش سالن اجرا را ترک کند. از والدینش خواستم تا بعد از اجرای نمایش در سالن بمانند تا به مدد تجربه هایی که در این زمینه داشتم او را با عروسک ها آشتی دهم. روز اول به کمک بازیگران و عروسک ها نتوانستیم توجه او را به خوبی جلب کنیم. ناامید نشدم و در روزهای بعد که دوباره برای دیدن نمایش آمد، با او طرح دوستی ریختم و ماسک گرگ را روی سر گذاشتم و چهار دست وپا در صحنه با او بازی کردم. بعد از مدتی تلاش بالاخره کودک خندان پشت من سوار شد و گرگ رانی کرد. بعد خودش ماسک گرگ را روی سر گذاشت و بازی گرگ عروسکی را بر صحنه پذیرفت و شادمان ما را ترک کرد.

وی تاکید کرد: با توجه به اینکه جنگ تحمیلی به تازگی پایان یافته بود، محدودیت های زیادی به لحاظ مالی وجود داشت اما آنچه که این اثر را ماندنی کرد حضور هنرمندانی عاشق، فداکار و متعهد و مسئول بود که دانش و توانایی خود را به کار گرفتند تا اثری درخور و شان کانون برای بچه های ایران تولید کنند. به راستی که کار فرهنگی و هنری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انسان های توانا، صبور و به خصوص عاشق می طلبد. در بین عوامل این نمایش، سه نفر از هنرمندان بزرگ کشور با بنده همکاری داشتند که دیگر در بین ما نیستند اما آثارشان جاودانه است. استاد کامبیز صمیمی مفخم طراح صحنه، استاد بیژن نعمتی شریف طراح و سازنده عروسک و استاد آندره آرزومانیان نوازنده و موزیسین که ساخت موسیقی این نمایش را بر عهده داشت. یاد این سه گوهر هنر ایران را گرامی می دارم.

دادشکر ادامه داد: از دیگر عوامل این نمایش می توانم به اسدالله شعبانی اشاره کنم که اشعار نمایش را سرودند. همچنین ویدا قهرمانی، فروزان زاهدبیگی، فرزانه بهرام پور و اکرم قاسم پور نیز بازیگران و علیرضا حسین پور، محمدرضا شاملو عوامل دیگر نمایش قصه نقلی و مادربزرگ بودند. اما در سال ۱۳۷۲ که این نمایش یک بار دیگر اجرا شد، مجتبی معاف، همایون صلاحی، مهدی فرشیدی سپهر و غزاله مرادیان گروه بازیگران آن را تشکیل دادند و با بنده به عنوان نویسنده و کارگردان اثر در این نمایش همکاری داشتند.

این بازیگر و کارگردان تئاتر با اشاره به اینکه بچه های امروز گونه ای دیگر می اندیشند، بیان کرد: اما به جرات می توانم بگویم که این نمایش با مخاطبان امروز هم ارتباط مناسب و صمیمانه برقرار کند، چراکه جنبه های تخیلی و فانتزی عروسک ها بر صحنه، جادو می آفریند از طرفی جنبه های دراماتیک، اشعار، موسیقی زیبا و تصویرسازی های خلاقانه و بدیع آن در جذب مخاطب موثر و مفیدند. می شود گفت که این اثر به واقع یک اثر کانونی است زیرا به همه ی موارد تربیتی و پرورشی توجه ویژه دارد.

وی در پایان سخنان خود تصریح کرد: اقدام کانون برای پخش آثار فرهنگی و هنری خود به صورت آنلاین و مجازی در این دوران که دولت به علت شیوع بیماری کرونا مجبور به تعطیلی بسیاری مکان های فرهنگی هنری و تفریحی کودکان شده است، ستودنی و تحسین برانگیز است چراکه در راستای اهداف اصلی کانون که بردن فرهنگ و هنر در نزدیکی محل زندگی کودکان و نوجوانان است این بار آثار کانون مستقیم و به راحتی در منازل یا محل کار آن ها در اختیارشان قرار می گیرد این یعنی ارتباطی پیوسته و خلاق در خدمت رسانی سازنده به ایشان. باشد تا این بار نیز کانون از زیر سایه ناخواسته یا از پشت ابرهای پراکنده بادآورده چون خورشیدی فروزان به درآید بر کودکان و نوجوانان دیارمان بتابد و بر ایشان گرمی و روشنی بخشد. چنین باد. آرزوی قلبی من برای بچه های ایران و جهان تندرستی پایدار؛ شادی دل؛ و پویایی همیشگی اندیشه همراه با زیستی پاک و سالم با امید به آینده درخشانی است که خودشان آن را می سازند.

 

منبع: خبرگزاری مهر

مرتبط:

چگونگی دریافت شهریه توسط مهدکودک‌ها

کودکان باید موسیقی بیاموزند!

چگونه با کودکان برای غلبه بر ترس کرونا صحبت کنیم؟