ادب چیست؟

ادب یک ویژگی شخصیتی است که نشان دهنده رفتار خوب و کارهای خوب است.ادب برای برقراری ارتباط با مردم و تمایل به سازش است.

ادب پدیده ای فرهنگی است که معمولا درک توانایی احترام و برقراری ارتباط با مردم ،تمایل به سازش  و برای گوش دادن به مخالفت مورد استفاده قرار می گیرد.

ادب جلوه ای از رفتار خوب و نگرش های فرهنگی نسبت به مردم است.

این اصطلاح به طور سنتی به توصیف انواع وسیله ای برای بیان زبانی از روابط اجتماعی بین گوینده و شنونده استفاده می شود.

ادب پالایش بیان و رفتار است.

ادب توانایی و تمایل به صحبت با مهربانی و مودبانه است.

ادب احترام برای افراد دیگر و درایت و حساسیت در روابط است.

ادب یک ترکیب هماهنگ از قوانین و مقررات در دانش بشر ،آموزش و پرورش و ظرافت های عاطفی فرد است.

ادب یک شیوه رفتاری برخواسته از فرهنگ و پذیرفته شده در جامعه است که نشانگر احترام و ملاحظه نسبت به سایرین باشد.پس با توجه به گوناگونی فرهنگها  از یک جامعه نسبت به جامعه دیگر  می تواند کاملا متنوع و متفاوت باشد و آنچه که در یک جامعه رفتار مؤدبانه تلقی می شود می تواند در جایی دیگر گستاخی و بی ادبی به حساب می آید.

اساسا رفتار با احترام نسبت به مردم را ادب می گوییم.گفته می شود که ادب گاهی از منطق کاربردی تر عمل می کند و زمانی که نمی توان سایرین را در برابر خواسته های خود متقاعد ساخت ،رفتار مؤدبانه و احترام گذاشتن به انها می تواند نقش به سزایی در وارد کردن آنان به پذیرش نظرات  و ایده های ما ایفا کند.

ادب یک شیوه رفتاری برخواسته از فرهنگ و پذیرفته شده در جامعه است که نشانگر احترام و ملاحظه نسبت به سایرین باشد.پس با توجه به گوناگونی فرهنگ ها از یک جامعه نسبت به جامعه دیگر می تواند کاملا متفاوت و متنوع باشد و آنچه در یک جامعه رفتاری مؤدبانه تلقی می شود می تواند در جایی دیگر گستاخی و بی ادبی  به حساب آید.

ادب کاربرد علمی رفتار خوب یا قوانین و مقرارات است.این یک پدیده فرهنگی تعریف شده است،و بنابراین آنچه که در یک فرهنگ مؤدب در نطر گرفته می تواند گاهی اوقات کاملا بی ادب و یا به سادگی غیر عادی در بستر فرهنگی دیگر باشد.

 

مزایای ادب :

برای بیان همبستگی ، احترام به افراد و بالا بردن زیبایی شناسی شخصی به کار می رود.

 

تفاوتهای جنسیتی :

برخی مطالعات نشان می دهد که زنان اشکال ادب بیشتر از مردان استفاده می کنند.

تحقیقات جدید نشان می دهد که تفاوت در استفاده از ادب پیچیده هستند ،به عنوان یک ارتباط روشنی بین قواعد ادب و واژه نامه کلیشه زنان طبقه متوسط سفید بریتانیا و ایالات متحده وجود دارد.

 

تفاوت اخلاق و ادب :

ادب نوعی رفتار و سیستم رفتاری است اما اخلاق فکر و پایداری است که انسان بر اساس آن رفتار می کند.

مسائل اخلاقی قابل استدلال عقلی هستند اما ادب تابع ذوق و سلیقه و فرهنگ مردم است.

در حالت کلی ادب پدیده ای نسبی در نظر گرفته می شود.اما درباره نسبی یا مطلق بودن اخلاق اختلاف نظر وجود دارد.

اخلاق از مسئل مربوط به روح انسانی بحث می کند ولی ادب مربط به افعال بدن است.

مسائل اخلاقی همیشه و در طول طمان ثابت بوده و تغییر در  آنها راه ندارد ولی اداب در زمانهای مختلف متغییر و متفاوتند.

مسائل اخلاقی از نظر مکان نیز ثبات داشته و در هر شهر و هر کشوری یکسان می باشند.اما ادب با یک دیگر تفاوت و اختلافات ندارند اما در مصداق آن هر ملتی با ملت دیگر تفاوت دارد.

اخلاق علت است و ادب معلول و ثمره آن است.ادب هر شخصی نشان دهنده فضیلت ها یا رذیلت های اخلاقی اوست.

مسائل اخلاقی قابل استدلال عقلی می باشند ولی برای ادب استدلال عقلی وجود نداشته و تابع ذوق و سلیقه مردم می باشند.

 

انواع ادب :

زبان شناسان براون لوینسن دو نوع ادب منتشر می کنند :

ادب منفی : دادن حق انتخاب به مخاطب

استفاده از عباراتی مانند:   “آگر برای شما دشوار نیست ” و یا  “اگر برای شما مهم نیست”

ادب مثبت : بیان احترام و قدردانی به مردم است.

 

تفاوت های فرهنگی :

 دانشمندان ژاپنی ادعا می کنند که فرهنگ شرق ،برخلاف فرهنگ غربی تصادفی نیست.در ژاپن دو سطح از ادب وجود دارد : یکی برای بستگان خانواده و و دوستان و یکی دیگری برای افراد دیگری که وجود دارند.علاوه بر این وسایل مختلف زبانی برای ادب با توجه سن،جنس ،موقعیت اجتماعی درجه قرابت و دیگر عوامل فرهنگی وجود دارد.

 

اخلاق:

اصل های مربوط به تمایز بین رفتار درست و نادرست و یا خوب و بد

یک سیستم خاص از ارزشها و اصول رفتاری که تا چه حد یک عمل درست است یا غلط

اخلاق از ریشه لاتین به معنی « شیوه ،شخصیت ،رفتار مناسب » تمایز نیات ، تصمیمات و اقدامات میان آنهایی که (نیات،تصمیمات،اقدامات) که از قبل به عنوان درست و یا نادرست مشخص شده است می باشد.اخلاق می تواند ترکیبی از استاندارد ها و یا اصول برآمده از یک رفتاری از یک فلسفه خاص،مذهب  و یا فرهنگ باشد و یا از بینش جهانی یک فرد سرچشمه گرفته شده باشد.اخلاق ممکن است به طور خاص با خوبی و درستی مترادف شود.

اگر شما مبلغ پولی را در یک کیسه بانک در راه خانه از محل کار پیدا کنید.آیا انرا سهم خود می دانید و یا برای پاداش برمی دارید؟

یا آن را برای خود برمی دارید یا اینکه آنرا برای ۲۴ ساعت نزد خود نگه داشته …..بنابراین می توانید مدت زمانی دور ان باشید تا زمانیکه آن را برگردانید.پاسخ ما نشانه اخلاق ماست.اینکه ما فکر می کنیم چه کاری برای انجام دادن درست است.

اخلاق تلاش انسان برای تعریف درست و غلط در مورد اعمال و افکار  و همچنین چه خوب و چه بد بودن در مورد خودمان است که ما هستیم.

فلاسفه با تلاش بسیار در طی ساهای طیادی در صدد پاسخ به این امر بودند.شاید اگر ما به شانه های خود ایستاده وو به این سوال بنگریم می توانیم برخی از پاسخ هایی را که برای ما معنی دار خواهد بود را پیدا کنیم. 

اخلاق از یک سیستم رفتاری در رابطه با استاندارد های رفتاری درست و غلط صحبت می کند. این واژه مفاهیم زیر را در بر دارد:

۱-معیارهای اخلاقی با توجه به رفتار

۲-مسئولیت اخلاقی با اشاره به وجدان ما

۳-هویت اخلاقی یا کسی که مرتکب عمل خوب یا بد می شود مترادف های متداول عبارت است از اخلاق ،اصول ففضیلت و خوبی .اخلاق به یک مسئله پیچیده در جهان چند فرهنگی ما تبدیل شده است. اخلاق اصول حاکم بر رفتار ما را توصیف می کند.بدون این اصول در محل ،جوامع نمی توانن برای مدت طولانی زنده بمانند.در جهان امروز اخلاق غالبا تفکری است که متعلق به یک نقطه خاص مذهبی می باشد.اما با وجود این تعریفها میبینیم که اینگونه نیست و همه به نوعی پایبند به آموزه های اخلاقی هستند.

اخلاق با توجه به مربوط بودن آن با رفتار ما در سه سطح مهم است.متفکر،مشهور ،محقق و نویسنده.

لویس آنها را اینگونه تعریف می کند: ۱-برای اطمینان از بازی جوانمردانه و هماهنگی بین افراد  2-برای کمک به خوب بودن ما جهت ساختن جامعه ای خوب   3- کمک به ما جهت نگه داری ارتباطات قوی که ساخته ایم. بر اساس این تعریف ،روشن است که باورهای ما از رفتارهای اخلاقی ما مهمتر هستند.

در نقطه یک پروفسور لوئس می گوید بیشتر مردم معقول هستند در نقطه دوم ،ما توجه به مشکلات موجود می شویم این فلسفه مشهور را در نظر داشته باشید “من به هیچ کس صدمه نمیزنم به جز خودم” و اغلب زمانها استفاده می شود  که انتخاب اشتباهی داشته باشیم .انتخاب اشتباه فردی به دیگران صدمه می زند .نکته سوم که در بسیاری از سطوح آن اختلاف است ،در حالیکه که اکثریت جمعیت جهان به خدا ایمان دارند یا حداقل به خدا ،پرستش از خلق جهان به عنوان یک نظریه اساسی و ریشه ای قطعا به شدت مورد توجه جهان امروز است.

در گزارشات اخیر روانشناسی می توان نتیجه گرفت شاخص ترین پیش بینی رفتار اخلاقی افراد شاید اعتقادات مذهبی انها باشد.افرادی که به اعتقاد مذهبی خود  بودند یا حداقل از تعاریف دوستانشان اینگونه نتیجه گیری می شود دارای روابط نامشروع ،تقلب و حتی تخلف پارکینگ غیر قانونی دارند بر اساس این یافته آنچه که ما به عنوان آفرینش به ان اعتقاد داریم بر روی تفکرات و رفتارهای اخلاقی ما نیز تاثیر می گذارد.بدون اعتقاد به خالق.تنها گزینه ای که باقی می ماند پایبندی به اخلاقی است که خودمان  ساخته ایم.مگر در مواردی که افراد در جوامع دیکتاتوری زندگی می کنند ما در انتخاب کدهای اخلاقی آزاد هستیم،ولی ازادی از کجا می آید؟

از نظر بسیاری از افرادی که به آفرینش اعتقادی نداردند اخلاق آفریده انسانهاست،طراحی شده برای ثبات جوامع.انواع زندگی در یک فرایند تصمیم گیری بین مرگ و زندگی است.انتخاب آنچه که قدرت است این در نهایت به یک سیستم فضائل و ارزش منجر می شود.اخلاق بر روی تصمیمات روزانه ما تاثیر میگذارد و این مستقیما  مربوط به وجدان است.

 

اخلاقیات در دو زمینه کاربرد دارد:

۱- تشخیص فردی(خوب یا بد)

۲-روشهای رفتاری که گاه به عنوان عرف رفتاری نهادینه شده و در یک گروه فرهنگی ،مذهبی ،اجتماعی یا فلسفی شناخته می شود.

اخلاقیات فردی با اهداف درست و یا غلط انگیزه ها یا اعمال ،تعریف و تشخیص داده می شوند.اهدافی که آمیخته شده اند و یا ایجاد شده اند و یا از طرف اشخاصی که در گروه هستند توسعه یافته اند .

اخلاق به یک سنت آرمانی وابسته است (مدل مانتی)که بین چیزی که هست و چیزی که باید باشد تمایز ایجاد می کند در حالیکه آداب و رسوم وابسته به یک سنت مادی گرا ست (مل اسپینوزا )که تنها به دنبال پیشبرد واقعیت های موجود برای دست یابی به خوشبختی همگانی از طریق رفتار منطقی است.

 

از دیدگاه زبان عامی و فنی اخلاق سه معنی دارد:

۱- خلق یعنی خوی ،طبع

۲- صفت اخلاقی عامل انجام یک عمل اخلاقی در شرایط خاص به طور ناخودآگاه و شرطی مثل بخشندگی و دورغگویی

۳- عمل اخلاقی آن نوع عمل که بتوان در مورد خوب و بد بودن ان قضاوت کرد می تواند آگاهانه یا بی اختیار روی عادتی (در اثر یک خلق)باشد مثل یک بار بخشیدن ، دروغگویی

اخلاق به وسیله افراد به وجود می آید اما حاصل فعالیت اخلاقی این افراد در تاثیرات متقابل اجتماعی تغییر شکل می یابد به طور کلی می توان گفت که حاصل فعالیت های معنوی افراد در زندگی اجتماعی به عنوان یک پدیده مستقل به صورت اداره جامعه ،سنت ها ،آداب و رسوم ،رفتارهای اجتماعی ،عادت ها و…..تکیه گاه همگان می شود.

هیچ اخلاقی مخصوص یک فرد نیست.اخلاق شکل اجتماعی دارد و حاصل فعالیت کسانی است که ارتباط فکری و اعتقادی معینی با یکدیگر دارند.به همین جهت ارتباط متقابل بین فرد و جامعه دارای اهمیت است.

فرد در جامعه به اخلاق شکل گرفته ای مقید است هرقدم هم که دنیای درونی افراد متفاوت باشد چگونگی اخلاق و و روان انها مشروط بر این است که در کدام جامعه رشو و نمو یافته و برخاسته و پرورش یافته  ،کدام طبقه اجتماعی می باشند.

 

 

مترادف ها :

اصول اخلاق،درست و نادرست ،صحت اخلاقی

“اخلاق در اختیار داشتن سلاح های هسته ای”

تقوا ،خوبی ،رفتار خوب،عدالت ،درستکاری ،صداقت ،تمامیت ،افتخار ،کامیابی ،عدالت ،پاک بازی ،وسعت ،نجابت ،پاکدامنی ،عفت ،اخلاص

“در چند سال گذشته شاهد کاهش شدید در اخلاق هستیم”

استاندارد اخلاقی ،اخلاقیات ،کد اخلاقی ،اصول اخلاق ،ویژگی های درست و یا غلط ،نقش هدایت ،استانداردها و ویژگی ها ی رفتاری ،اخلا،رسوم، استانداردهای ایده آل

“اخلاقیات ارتودوکس مسیحی”

متضادها :

بد اخلاقی

یک سیستم خاص از ارزشها و اصول رفتارها

“اخلاق بورژوایی”

که تا چه حد یک عمل درست یا غلط است.

اخلاق تمایز تمایلات ؛تصمیم و عمل بین کسانی که مناسب تمایز و کسانی که نامناسب هستند.اخلاق می تواند یک ساختمان از استانداردها یا اصول برآمده از یک کد رفتاری از یک فلسفه ،مذهب و یا فرهنگ خاص و یا می تواند از یک استاندارد جهانی باشد.اخلاقیات همچنین می تواند مترادف “خوبی” یا “درستی” باشد.